کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گمرهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گمرهی
لغتنامه دهخدا
گمرهی . [ گ ُ رَ ] (حامص مرکب ) گمراهی . بی راهی . گم کردگی راه . غی . ضلالت . غوایت : زده سر ز آیین و دین بهی رسیده به دل کژی و گمرهی . فردوسی .تا زنده ای زی گمرهی سازنده ای با ناسزا. ناصرخسرو.لاجرم ار گمرهی دلیل تو گشته ست روز و شب از گمرهی به رنج ...
-
جستوجو در متن
-
گم گشتگی
لغتنامه دهخدا
گم گشتگی . [ گ ُ گ َ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) ضلال . گمراهی . گمرهی . گمشدگی .
-
مکرهی
لغتنامه دهخدا
مکرهی . [ م ُ رَ ] (حامص ) مُکْرَه بودن . حالت و چگونگی مُکْرَه : آنچنان خوش کس رود در مکرهی کس چنان رقصان رود در گمرهی . مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 238).و رجوع به مُکْرَه و مکرهاً شود.
-
ضلل
لغتنامه دهخدا
ضلل . [ ض َ ل َ ] (ع مص ) گمراه شدن . گمراهی . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). گمرهی . ضلال . || (اِ) آب جاری زیر سنگ کلان که آفتاب آن را نرسد. (منتهی الارب ). آب جاری زیر سنگ که آفتاب بر آن نتابد. (منتخب اللغات ). آب جاری زیر درختان . (منتهی الارب )...
-
ضلة
لغتنامه دهخدا
ضلة. [ ض ِل ْ ل َ ] (ع اِمص ) گمراهی . (منتهی الارب ). گمرهی . ضلال . ضلالت . || ذهب دمه ضلةً؛ رایگان رفت خون او. (منتهی الارب ). || و هو ابنه لِضلة؛ او فرزند زناست . || هو تبع ضلة (بالاضافه و بالنعت )؛ آن بلایی است بی خیر. (منتهی الارب ).
-
دب
لغتنامه دهخدا
دب . [ دَ / دَب ب ] (مص ) گرد آمدن با زن . آهنگ آرمیدن با زن . جماع : مکر زن پایان ندارد رفت شب قاضی زیرک سوی زن بهر دب . مولوی . || (ص ) بجماع آمده : لوطی دب برد شب از گمرهی خشت ها را نقل کرد آن مشتهی .مولوی .
-
پیشواز آمدن
لغتنامه دهخدا
پیشواز آمدن . [ ش ْ م َ دَ ] (مص مرکب ) پیشواز کردن . استقبال کردن . پیشباز آمدن . پذیره آمدن : همه مهتران پیشواز آمدندپر از درد و گرم و گداز آمدند. فردوسی .چو شه دید در پیشواز آمدش عروسی چنان دلنواز آمدش . تأثیر (ازآنندراج ).یک شهر جنگ هر طرف آید ب...
-
سالوس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) sālus ۱. فریبدهنده؛ مکار؛ حیلهگر؛ ریاکار: ◻︎ گفت آن سالوس زرّاق تهی / دام گولان و کمند گمرهی (مولوی: ۹۲۷).۲. (اسم) خدعه؛ مکر؛ حیله؛ فریب: ◻︎ زمانی به سالوس گریان شدم / که من زآنچه گفتم پشیمان شدم (سعدی۱: ۱۷۹)، ◻︎ دلم گرفت ز سالوس و طبل زیر گل...
-
یزدان شناس
لغتنامه دهخدا
یزدان شناس . [ ی َ ش ِ ] (نف مرکب ) خداشناس . موحد. که خدا را بشناسد. (یادداشت مؤلف ) : چنین گفت از آن پس که یزدان سپاس که هستم چنین پاک و یزدان شناس . فردوسی .همه یکدلانند و یزدان شناس به نیکی ندارند از بد هراس . فردوسی .ز یزدان شناسید یکسر سپاس مب...
-
تازنده
لغتنامه دهخدا
تازنده . [ زَ دَ / دِ ] (نف ) دونده . (آنندراج ). از تاختن و تاز، تندرو : چو خورشید بر چرخ لشکر کشیدشب تار تازنده شد ناپدیدیکی انجمن کرد خاقان چین بزرگان و گردان توران زمین . فردوسی .مثال داد که فلان خیلتاش را که تازنده ای بود از تازندگان که همتا ندا...
-
نامی خلجستانی
لغتنامه دهخدا
نامی خلجستانی . [ ی ِ خ َ ل َ ج ِ ](اِخ ) (میرزا...) عبداﷲ، متخلص به نامی . از شاعران قرن سیزدهم و معاصر با محمدشاه قاجار است . هدایت آرد: «در عهد دولت خاقان مغفور محمدشاه ... به دارالخلافه ٔ تهران آمده و در خدمت وزیر فاضل حاجی میرزا آقاسی ایروانی مع...
-
ناپیدا شدن
لغتنامه دهخدا
ناپیدا شدن . [ پ َ / پ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) غیبت . پنهان شدن . مخفی شدن . غیب شدن : امیر چون نامه بخواند سجده کرده پس برخاست و بر قلعت برفت و از چشم ناپیدا شد. (تاریخ بیهقی ). و بروی آب همی شد تا از دیدار مردم ناپیدا شد. (منتخب قابوسنامه ص 32). چون ...
-
وحل
لغتنامه دهخدا
وحل . [ وَ ح َ ] (ع اِ) خلاب . گل تنک که ستور در آن درماند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). گل و لای زمینی که به آب نرم شده باشد. (غیاث اللغات از منتخب از قاموس ). ج ، اوحال ، وحول . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). وَحل ، لغت پستی است در آن . (از منتهی...
-
زراق
لغتنامه دهخدا
زراق . [ زَرْ را ] (ع ص ) خداع . فریبنده . (از تاج العروس ) (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). خداع . (ذیل اقرب الموارد). یقال : فلان زراق ؛ ای خداع . (اللسان از ذیل اقرب الموارد). صاحب نفاق و ریا. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). عشوه گر. شیاد. (یا...