کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گمارنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گمارنده
/gomārande/
معنی
کسی که دیگری را بر سر کاری بگمارد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
employer
-
جستوجوی دقیق
-
گمارنده
لغتنامه دهخدا
گمارنده . [ گ ُ رَ دَ / دِ ] (نف ) آنکه بگمارد.
-
گمارنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] gomārande کسی که دیگری را بر سر کاری بگمارد.
-
جستوجو در متن
-
گمار
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِفا.) گمارنده .
-
نشاننده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] nešānande ۱. کسی که دیگری را در جایی بنشاند.۲. گمارنده.
-
گمار
لغتنامه دهخدا
گمار. [ گ ُ ] (اِمص ) گماشتن . کسی را بر سر چیزی و کاری و واداشتن . (برهان ) (آنندراج ). || (نف )گمارنده . (ناظم الاطباء). || (اِ) صدا و آواز پای را نیز گویند به هنگام راه رفتن . (برهان ).
-
موکل
لغتنامه دهخدا
موکل . [ م ُ وَک ْ ک ِ ] (ع ص ) وکیل گرداننده و کسی را بر چیزی گمارنده و کار را به کسی گمارنده . (ناظم الاطباء). سپارنده ٔ کار به دیگری . (غیاث ) (آنندراج ). || (اصطلاح قضایی ) آنکه کسی را برای دفاع از حقوق در محاکم اداری و قضایی ، و یا برای اخذ مال ...