کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گل گیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گل گل
لغتنامه دهخدا
گل گل . [ گ ُ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالا گریوه بخش ملاوی شهرستان خرم آباد واقع در 3هزارگزی جنوب ملاوی ، کنار خاور راه شوسه ٔ خرم آبادبه اندیمشک . هوای آن گرم و دارای 400 تن سکنه است . آب آن از رودخانه ٔ کشکان و محصول آن غلات و لبنیات است . ش...
-
گل گل
لغتنامه دهخدا
گل گل . [ گ ُ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دودانگه از دهات هزارجریب مازندران . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 164).
-
گل گل
لغتنامه دهخدا
گل گل . [ گ ُگ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ شهرستان ملایر واقع در 33000گزی جنوب خاوری شهر ملایر و 18000گزی شمال خاوری راه شوسه ٔ ملایر به اراک . هوای آن معتدل و دارای 78 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول آن غلات است . شغل اهالی زراعت و صنایع...
-
گل گل
لغتنامه دهخدا
گل گل .[ گ ُ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع در 17هزارگزی باختر کوهدشت و17هزارگزی باختر راه شوسه ٔ خرم آباد به کوهدشت . هوای آن معتدل و دارای 180 تن سکنه است . آب آن از چشمه هاو محصول آن غلات ، انگور، انار و لبنی...
-
ماتی تی،()گَل گَل گل
لهجه و گویش تهرانی
ماه (کودکان)،سلام کودکانه به ماه
-
گُل از گُل شکفتن
لهجه و گویش تهرانی
خیلی خوشحال شدن
-
گل خنده،گل خندیدن
لهجه و گویش تهرانی
خنده شیرین
-
گل کشتی، گل ورزش
لهجه و گویش تهرانی
ورزش نمایشی برای نمودن فنون.
-
گل گفتن،گل شنفتن
لهجه و گویش تهرانی
محاوره دوستانه
-
گُل مگلی،گل منگلی
لهجه و گویش تهرانی
گلدار
-
mud support
بافت گِلبنیاد، گِلبنیاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← بافت خمیرهبنیاد
-
گل آتشی
لغتنامه دهخدا
گل آتشی . [ گ ُ ل ِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) همان گل سرخ است که آنرا گل سوری نیز گویند. (آنندراج ). گل که آنرا بهندی سداگلاب نامند و بعضی نوشته اند که همین گل سرخ است که از آن گلاب گیرند. (غیاث ) : درین بهار چو پروانه و چو بلبل سوخت گل چراغ و گل...
-
گل آسمان
لغتنامه دهخدا
گل آسمان . [ گ ُ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب است . (ناظم الاطباء).
-
گل آهار
لغتنامه دهخدا
گل آهار. [ گ ُ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام گلی است با ساق باریک و تا یک گز ساق آن بر شود و گلها به رنگهای مختلف دهد. رجوع به آهار شود.
-
گل ابر
لغتنامه دهخدا
گل ابر. [ گ ُ ل ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از تکه ٔ ابر. قطعه ٔ ابر. (آنندراج ) (بهار عجم ) (غیاث ) : چرا خرقه پوشی نزیبد به شاه گل ابر زیباست بر دور ماه . ملاطغرا (از آنندراج ).در شفق هر گل ابر آینه خورشید است روی پوشیده و صد جای نمایان ش...