کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گل فام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گل تابوت
لغتنامه دهخدا
گل تابوت . [ گ ُ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گلهایی که بر سر تابوت میّت گذارند. (آنندراج ) : چیدیم ز ماتم چو فلک طرفه دکانی غیر از گل تابوت نداردسبد ما.سراج المحققین (از آنندراج ).
-
گل تافتونی
لغتنامه دهخدا
گل تافتونی . [ گ ُ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) از تیره ٔ کاکتوس هاست . یکی از گونه های گیاه کاکتوس است . انجیر بربری . (از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 229 شود.
-
گل تر
لغتنامه دهخدا
گل تر. [ گ ُ ل ِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گل تازه . || کنایه از عارض خوبان . || دست محبوبان . (برهان ) (آنندراج ).
-
گل تسبیح
لغتنامه دهخدا
گل تسبیح . [ گ ُ ل ِ ت َ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) امام تسبیح . (غیاث ). امام سبحه . (آنندراج ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 50) : چه حرف از گل تسبیح میزنی صائب خمش چو سنبل زنگار رنگ میبارد.صائب (از آنندراج ).
-
گل جعفری
لغتنامه دهخدا
گل جعفری . [ گ ُ ل ِ ج َ ف َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گلی است زردرنگ . (غیاث ) (آنندراج ). یک نوع گل خوشبو و طلایی رنگ . (ناظم الاطباء) : شمع کن این زرد گل جعفری تا چو چراغ از گل خود برخوری . نظامی (مخزن الاسرار چ وحید ص 138).آن رنگ طلایی خط مشکین خ...
-
گل جنگ
لغتنامه دهخدا
گل جنگ . [ گ ُ ل ِ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آنرا گویند که پهلوانان ولایت به حریف خود گل میفرستند و این بمنزله ٔ پیغام طلب جنگ و کشتی است . (آنندراج ) : واضحا باغ وفا طرفه هوایی داردهر نهالی که نشاندم گل جنگی برخاست . ارادتخان واضح (از آنندراج )...
-
گل چای
لغتنامه دهخدا
گل چای . [ گ ُ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوعی گل سرخ است که بدین نام خوانده میشود. (یادداشت مؤلف ).
-
گل چراغ
لغتنامه دهخدا
گل چراغ .[ گ ُ ل ِ چ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قسمت بالای فتیله ٔ چراغ پس از سوختن . رجوع به گل چراغ گرفتن شود.
-
گل چشم
لغتنامه دهخدا
گل چشم . [ گ ُ ل ِ چ َ / چ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سفیدی کوچک که بر سیاهی پیدا آید. (غیاث ). داغی که در سیاهی چشم گل کند. (آنندراج ). گل دیده . (مجموعه مترادفات ص 301).
-
گل حجر
لغتنامه دهخدا
گل حجر. [ گ ُ ل ِ ح َ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آتش است و به عربی نار خوانند. (برهان ). کنایه از آتش زیرا که از سنگ بیرون می آید. (آنندراج ).
-
گل حرامزاده
لغتنامه دهخدا
گل حرامزاده . [ گ ِ ل ِ ح َ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گل آهک . گل مخلوط به آهک که با آن درزهای شکسته حوض و امثال آن را سازند. (مؤلف ).
-
گل حساس
لغتنامه دهخدا
گل حساس . [ گ ُ ل ِ ح َس ْ سا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) از دسته ٔ گل ابریشم هاست که برگهای آن در موقع لمس کاملا" محسوس است . رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 222 و گل ابریشم شود.
-
گل حسرت
لغتنامه دهخدا
گل حسرت . [ گ ُ ل ِ ح َ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گلی است چون نرگس خرد با پیازی خرد و گلی تک و فرد به رنگ سرخ روشن و یا زرد نزدیک به سپیدی که در اسفندماه گل دهد و بیشتر در زیربرف است . از این رو، او را گل حسرت گویند که او هرگز بهار را نبیند و پیش...
-
گل حکمت
لغتنامه دهخدا
گل حکمت . [ گ ُ ل ِ ح ِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آنچه بر ظرف گلی یا شیشه طلا کنند تا به آتش ترقیده نشود. (از آنندراج ) (از غیاث ). خاک خالص یک جزء زغال سوده موی خرد مقراض کرده نمک مکلس خطمی ، ریم آهن کلس پوست تخم مرغ از هر یک نیم جزء گرفته وبیخ...
-
گل حلوا
لغتنامه دهخدا
گل حلوا. [ گ ُ ل ِ ح َل ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گلی است زردرنگ صحرایی . مزه ٔ شیرین دارد و آنرا داخل حلوا سازند. (آنندراج ) : خونبار شد ز لعل تو چشم پرآب مارنگین شده ست از گل حلوا شراب ما. محسن تأثیر (از آنندراج ).پیش کسی که دیده به خال لب تو د...