کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گل دره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گل دره
لغتنامه دهخدا
گل دره . [ گ ُ دَ رَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بلوک عباسوند بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان واقع در 11هزارگزی جنوب باختری کوزران نزدیک سبزعلی خان . دارای 35 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
گل دره
لغتنامه دهخدا
گل دره . [ گ ُ دَ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دهق بخش نجف آباد شهرستان اصفهان ، واقع در 71هزارگزی شمال باختر نجف آبادو 2000گزی راه دهق به دامنه . آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات ، حبوبات ، کتیرا، انگور و سیب زمینی است . شغل اهالی زراعت و صنایع...
-
گل دره
لغتنامه دهخدا
گل دره . [ گ ُ دَ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زردلان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 57000گزی جنوب خاوری کرمانشاه و 15000گزی سراب به فیروزآباد. هوای آن سرد و دارای 80 تن سکنه است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات است .شغل اهالی زراعت و ...
-
گل دره
لغتنامه دهخدا
گل دره . [ گ ُ دَ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماهیدشت بالا بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 37000گزی جنوب خاوری کرمانشاه مقابل فیروزآباد، کنار رودخانه ٔ مرک دشت . هوای آن سرد و دارای 130 تن سکنه است . آب آن از رودخانه مرک و محصول آن غلات ، حب...
-
گل دره
لغتنامه دهخدا
گل دره . [ گ ُ دَ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هویان بخش ویسیان شهرستان خرم آباد، واقع در 38هزارگزی جنوب باختری ماسور و 5هزارگزی خاور راه شوسه ٔ خرم آباد به اندیمشک . هوای آن معتدل و دارای 150 تن سکنه است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات است...
-
واژههای مشابه
-
گَلْ
لهجه و گویش گنابادی
gal در گویش گنابادی یعنی ورز دادن گِلْ با پا ، چرخاندن ، دور دادن
-
گَلَ
لهجه و گویش گنابادی
gala در گویش گنابادی یعنی دهان
-
گَل
لهجه و گویش بختیاری
gal 1. تنگه؛ 2. محل برخورد دو کوه؛ 3. محل اتصال دو ران.
-
گَل
لهجه و گویش تهرانی
روی:گل دیفال، گل درخت، گل میخ
-
گَل
لهجه و گویش تهرانی
گلو،گردن
-
گُل
لهجه و گویش تهرانی
نقش
-
گُل
لهجه و گویش تهرانی
جرم سوخته سر فتیله
-
گُل
لهجه و گویش تهرانی
قسمت خوب میوه و غیره
-
گل گل
لغتنامه دهخدا
گل گل . [ گ ُ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش آبدانان شهرستان ایلام واقع در 30000گزی جنوب خاوری آبدانان و 2000گزی شمال راه مالرو آبدانان به ایلام . هوای آن گرم و دارای 510 تن سکنه است . آب آن ازچشمه و محصول آن غلات ، لبنیات و پشم و شغل اهالی زراعت و گله ...