کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گلیم بافی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) gelimbāfi شغل و عمل گلیمباف.
-
گلیم پوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] gelimpuš ۱. آنکه جامۀ خشن مانند گلیم بر تن کند.۲. [مجاز] فقیر و تهیدست.
-
سیاه گلیم
فرهنگ فارسی معین
(گِ) (ص مر.) بدبخت .
-
گلیم گوش
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) موجودی متوهم به شکل آدمی با گوش های بزرگ به حدی که یک گوش را بستر و دیگری را لحاف می کرده اند؛ گوش بستر.
-
سیاه گلیم
لغتنامه دهخدا
سیاه گلیم . [ گ ِ ] (ص مرکب ) بدبخت . بی دولت . سیه روز. (برهان ). کنایه از مدبر و بی دولت . (آنندراج ). بدبخت . بی دولت . (انجمن آرا) (فرهنگ رشیدی ) : دمی نمیرودم از سواد دیده سرشک که هیچ طفل مبادا چو او سیاه گلیم . سنایی (از آنندراج ).گشتم از غم من...
-
سیه گلیم
لغتنامه دهخدا
سیه گلیم . [ ی َ ه ْ گ ِ ] (ص مرکب ) کنایه از بدبخت و سیه روز. (برهان ) (آنندراج ) : دیو سیه گلیم بر آن بود تاکندهمچون گلیم خویش لباس دلم سیاه . سوزنی .سیه گلیم خری ژنده جُل ّ و پشماگندکه زندگیش نه درپی پذیرد و نه رفو. سوزنی .کاندر شفاست عارضه ٔ هر س...
-
سیاه گلیم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹سیهگلیم› [قدیمی، مجاز] siyāhgelim سیاهبخت؛ تیرهبخت؛ بدبخت؛ مستمند.
-
سیه گلیم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] siyahgelim = سیاهگلیم
-
ابریشم و گلیم
فرهنگ گنجواژه
نفیس و بی ارزش(متضاد هم).
-
گلیم و قالی
فرهنگ گنجواژه
زیرانداز
-
گلیم و لحاف
فرهنگ گنجواژه
لوازم خواب.
-
گلیم و نمد
فرهنگ گنجواژه
زیرانداز
-
قالیچه و گلیم و پادری
فرهنگ گنجواژه
زیرانداز
-
پارچه و گلیم و قالیچه
فرهنگ گنجواژه
زیرانداز.
-
جستوجو در متن
-
bezils
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گلیم