کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گیلیم
لهجه و گویش بختیاری
gilim گلیم.
-
پَلاس
لهجه و گویش تهرانی
گلیم. جایی رفت و آمد داشتن
-
گلیمینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به گلیم) [قدیمی] gelimine آنچه از جنس گلیم باشد.
-
زیلو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) گلیم .
-
زیلو
واژگان مترادف و متضاد
جاجیم، فرش، گبه، گلیم
-
قالی
واژگان مترادف و متضاد
فرش، گبه، گلیم، مفرش
-
گبه
واژگان مترادف و متضاد
خرسک، فرش، قالی، گلیم
-
لواف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] lavvāf گلیمباف؛ زیلوباف.
-
کول
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) گلیم و پلاس کهنه .
-
glyphs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گلیم، علامت یا نشان حجاری شده
-
لوافی
لهجه و گویش تهرانی
بافندگی گلیم و جاجیم
-
جاجیم
لهجه و گویش تهرانی
گلیم ظریف برای روی کرسی
-
وارغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] vāreq ۱. بند؛ ریسمان.۲. گلیم.
-
فرش
واژگان مترادف و متضاد
بساط، زیرانداز، زیلو، قالی، گلیم، مفرش
-
جل
واژگان مترادف و متضاد
۱. پلاس، پوشش، گلیم، نمد ۲. همه