کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلگلی ات می خاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گلگلی ات می خاره
واژهنامه آزاد
(عامیانه) آزار داری؟
-
جستوجو در متن
-
دوشقه
لغتنامه دهخدا
دوشقه . [ دُ ش َق ْ ق َ / ق ِ ] (ص مرکب ) دوشق . دوپاره . دونیمه : دو شقه ات می کنم . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شقه شود.
-
خاره
لغتنامه دهخدا
خاره . [ رَ / رِ ] (اِ) سنگ خارا. || سنگ . (آنندراج ) (برهان قاطع). سنگ سخت . (غیاث اللغة) (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ جهانگیری ) : از آن کوهسار آتش افروختندبرآن خاره بر خار می سوختند. فردوسی .چگونه راهی ، راهی درازناک و عظیم همه سراسر سیلاب کند و خاره خار...
-
معاش کردن
لغتنامه دهخدا
معاش کردن . [ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) زندگی کردن : دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد. حافظ.روزی ما را به ما نوشته قضابه پاکی نظر خویش می کنیم معاش .میرزا جلال اسیر (از آنندراج ).
-
یادبود
لغتنامه دهخدا
یادبود. (اِ مرکب ) هر چیز که سبب از برای یادآوری شود. (از ناظم الاطباء). یادگار. (غیاث اللغات ). هر چیزکه برای یادآوری باشد. یادکرد. یادباد : بخانه ٔ تو دگر از متاع بندر هجربیادبود روان می کنم قطار قطار. شرف الدین شفروه (از آنندراج ).فراموشم شود از و...
-
نظام الدین
لغتنامه دهخدا
نظام الدین . [ ن ِ مُدْ دی ](اِخ ) (قاضی ...) عثمان قزوینی ، معروف به عثمان ماکی . از شعرای عهد الجایتو وارغون خان است و در قزوین منصب قضا داشت . او راست :صبحدمی که از رخت برفکنی کلاله راچشم و رخت خجل کند نرگس مست و لاله راگر ز خیال چهره ات عکس فتد ب...
-
برمایون
لغتنامه دهخدا
برمایون . [ ب ِ ] (اِخ ) نام ماده گاوی که فریدون را شیر میداد. (برهان ). نام گاو فریدون فرخ است که به شیر آن پرورش یافت و بر آن سوار می گشت . (آنندراج ). پرمایون . برمایه . و رجوع به برمایه و پرمایون شود : ماده گاوان گله ات هر یک شاه پرور بود چو برما...
-
ات
لغتنامه دهخدا
ات . [ اَ / -َت ْ ] (ضمیر) ادات خطاب است که به آخر کلمه پیوندد. تو : بودنت در خاک باشد بآفدم همچنان کز خاک بد انبودنت . رودکی .عالمت غافل است و تو غافل خفته را خفته کی کند بیدار. سنائی .ملک یوسف ای حاتم طی غلامت ملوک جهان جمله در اهتمامت . انوری .ای ...
-
لنگردار
لغتنامه دهخدا
لنگردار. [ ل َ گ َ ] (نف مرکب ) دارای لنگر. صاحب آنندراج گوید: به مناسبت معنی لنگر چیز بسیار گران را گویند و در صفات تیغ دورویه چون تیغ لنگردار و مژگان لنگردار و دریای لنگردار یعنی دریائی که آبش ایستاده باشد، مقابل دریای بی لنگر : می گشاید چاک زخمم ه...
-
عشق ورزیدن
لغتنامه دهخدا
عشق ورزیدن . [ ع ِ وَ دَ ] (مص مرکب ) عشقبازی کردن . عشق باختن . (فرهنگ فارسی معین ). تعشق . تغازل : در خاطر من که عشق ورزدعالم همه حبه ای نیرزد. نظامی .غم دو زلف تو بر لاله حلقه بر حلقه به سنگ خاره درآموخت عشق ورزیدن . سعدی .عافیت میبایدت چشم از نکو...
-
گروگان
لغتنامه دهخدا
گروگان . [ گ ُ ] (اِ) آلت تناسل . (برهان ). قضیب . (آنندراج ). کیر و لند. (جهانگیری ). کیر. نره ٔ مرد که آلت تناسل باشد : چیزی بر من نیست ز دو چیز عجب ترهرچند عجبهای جهان است فراوان از پیر جهان گشته ٔ ناگشته مهذب وز کودک می خورده ٔ ناخورده گروگان . د...
-
فرکند
لغتنامه دهخدا
فرکند. [ ف َ ک َ ] (اِ) فرکن . زمینی که سیل آن را کنده باشد و جابه جا آب ایستاده باشد. || جوی تازه احداث کرده شده و جویی که در روی زمین از جایی به جایی راه کرده باشد یا در زیر زمین از چاهی به چاه دیگر راه یافته باشد. (برهان ) : نه در وی آدمی را راه ر...
-
می
لغتنامه دهخدا
می . [ م َ / م ِ ] (اِ) به معنی شراب انگوری است . (از فرهنگ جهانگیری ) (از برهان ). || مطلق شراب اعم از اینکه از انگور حاصل آید یا مویز و خرما و جز آن . (از یادداشت لغت نامه ) . صاحب آنندراج گوید: بدین معنی ، خام ،بی غش ، صرف ، ناب ، ممزوج ، نیمرس ، ...
-
یک کاره
لغتنامه دهخدا
یک کاره . [ ی َ / ی ِ رَ / رِ ] (ص نسبی ) دارای یک کار. || که یک کار از او ساخته شود. || (ق مرکب ) در تداول زنان ، جمله ای است اظهار تعجب و شگفتی را. کلمه ای است استغراب و استعجاب عملی غیرمنتظره را. مثلاً گویند: «یک کاره از خانه ات پا شدی اینجاآمدی ک...