کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گلک
/golak/
معنی
۱. [مصغرِ گل] (زیستشناسی) = گُل۱
۲. (زیستشناسی) گیاهی با برگهایی به شکل پولکهای باریک و بیرنگ و ساقۀ سبز که بیشتر در کشتزارها میروید و انگل گیاههای دیگر مخصوصاً یونجه و خیار میشود؛ گل جالیز.
۳. [مجاز] سخنی که به طعنه و کنایه بگویند؛ طعنه؛ سرزنش.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
sarcasm
-
جستوجوی دقیق
-
گلک
لغتنامه دهخدا
گلک . [ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان ساوه . سکنه ٔ آن 26 تن است . در تابستان ایل بغدادی شاهسون به کوههای این ده می آیند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
گلک
لغتنامه دهخدا
گلک . [ گ ِ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش جویم شهرستان لار واقع در 24000گزی باختر جویم . دارای 60 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول آن غلات و صیفی است . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان قالیبافی و راه آن فرعی است . مزرعه ٔ کیتویه و کهر...
-
گلک
لغتنامه دهخدا
گلک . [ گ ُ ل َ ] (اِ مصغر) (از: گل + ک ، پسوند تصغیر). (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). مصغر گل است . (برهان ) (آنندراج ). || نوعی از صمغ است و آن از بوته ٔ خار جهودانه حاصل میشود و عربان عنزروت میگویند. (برهان ) (آنندراج ). آن صمغ را گوزده نیز گوین...
-
گلک
لغتنامه دهخدا
گلک . [ گ ُ ل َ ] (اِ) یکی از گیاهان بسیار مضر و انگل نباتات دیگر است و چون کلرفیل ندارد به ریشه ٔ نباتات مختلف مخصوصاً گیاهانی که ساقه های نرم و پرآب دارند چسبیده ، مواد غذایی رااز آنها به دست می آورد و مزارع صیفی ، از قبیل : کدو و خیار و هندوانه و ...
-
گلک
لغتنامه دهخدا
گلک . [ گ ُ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چناران بخش حومه ٔ ارداک شهرستان مشهد واقع در 66هزارگزی شمال باختری مشهد. هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن 105 تن است . آب آن از قنات و محصول آن غلات و چغندر است . شغل اهالی زراعت و مالداری و راه آن اتومبیل رو است ....
-
گلک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) golak ۱. [مصغرِ گل] (زیستشناسی) = گُل۱۲. (زیستشناسی) گیاهی با برگهایی به شکل پولکهای باریک و بیرنگ و ساقۀ سبز که بیشتر در کشتزارها میروید و انگل گیاههای دیگر مخصوصاً یونجه و خیار میشود؛ گل جالیز.۳. [مجاز] سخنی که به طعنه و کنایه بگوین...
-
واژههای مشابه
-
گلک انار
لغتنامه دهخدا
گلک انار. [ گ ُ ل َ اَ ] (اِ مرکب ) گل انار بوستانی است و آنرا به عربی جُنْبِدُالرمان گویند. رمان که خود معلوم است . منفعت آن نزدیک به گلنار باشد. (برهان ) (آنندراج ).
-
گلک بستن
لغتنامه دهخدا
گلک بستن . [ گ ُ ل َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) گلک بستن ِ آتش ؛ مشتعل گردیدن و برافروختن آن . (از آنندراج ) : ریخت ساقی به قدح باده ٔ شوق افزا رابسته آتش گلکی تا که بسوزد ما را. محسن تأثیر (ازآنندراج ).خنده ٔ برق زند گرمی خاکستر ماچه گلک بسته ای ای آتش م...
-
گلک سری
لغتنامه دهخدا
گلک سری . [ گ ُ ل َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ شهرستان سراوان واقع در 6000گزی جنوب خاوری سراوان ، کنار راه شوسه ٔ سراوان به کوهک و 65000گزی باختر بندرعباس ، سر راه فرعی خمیر به بندرعباس . هوای آن گرم و دارای 120 تن سکنه است . آب آن از قنات...
-
گوهری گلک
لغتنامه دهخدا
گوهری گلک . [ گ َ / گُو هََ گ ُ ل َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بم پشت بخش مرکزی شهرستان سراوان . واقع در 52هزارگزی جنوب خاوری سراوان و 27هزارگزی جنوب راه فرعی کوهک به سراوان . سکنه ٔ آن 25 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
بوی گلک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] buygolak = بنگلک
-
چاه گلک پائین
لغتنامه دهخدا
چاه گلک پائین . [ گ ُ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند که در 10 هزارگزی جنوب خاوری خوسف واقع شده . دره و معتدل است و 27 تن سکنه دارد.آبش از قنات ، محصولش غلات و پنبه ، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ...
-
جستوجو در متن
-
جعفل
لغتنامه دهخدا
جعفل . [ ] (ع اِ) جعفیل . گل جالیز. گلک .(ذیل قوامیس عرب تألیف دزی ). رجوع به جعفیل شود.