کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گلوه
معنی
(گُ وَ یا وِ) (اِ.) سوراخ تنور نان پزی .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گلوه
لغتنامه دهخدا
گلوه . [ گ ُ ] (اِ) سوراخ تنور نان پزی را گویند. (برهان ).
-
گلوه
فرهنگ فارسی معین
(گُ وَ یا وِ) (اِ.) سوراخ تنور نان پزی .
-
جستوجو در متن
-
conglomerations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
conglomerations، توده، گلوه شدگی، اختلاط شرکتها
-
conglomeration
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جمع شدن، توده، گلوه شدگی، اختلاط شرکتها