کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلوبند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گلوبند
/ga(e)luband/
معنی
زیوری که زنان به گردن خود میبندند؛ آنچه برای زینت به گردن ببندند؛ گردنبند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. عقد، گردنبند، گلوند
۲. قلاده
۳. دستمالگردن
دیکشنری
collar, necklace
-
جستوجوی دقیق
-
گلوبند
لغتنامه دهخدا
گلوبند. [ گ ُ / گ َ ب َ ] (اِ مرکب ) گردن بند. سینه ریز. مخنقه . (دهار) (زمخشری ). هِجار. (منتهی الارب ).
-
گلوبند
واژگان مترادف و متضاد
۱. عقد، گردنبند، گلوند ۲. قلاده ۳. دستمالگردن
-
گلوبند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ga(e)luband زیوری که زنان به گردن خود میبندند؛ آنچه برای زینت به گردن ببندند؛ گردنبند.
-
گلوبند
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ) (اِمر.) 1 - گردن بند، سینه - ریز. 2 - دستمال گردن .
-
گلوبند
دیکشنری فارسی به عربی
سوار
-
گلوبند
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: goluband/ doɂâpül طاری: nâbanda طامه ای: gelubanda طرقی: gardunband کشه ای: geluband نطنزی: gardenbend
-
جستوجو در متن
-
گیلىوَن
لهجه و گویش بختیاری
gili-van گلوبند.
-
bangle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
النگو، گلوبند
-
bangles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جواهرات، النگو، گلوبند
-
گلوند
فرهنگ فارسی معین
(گَ وَ) (اِمر.) 1 - گلوبند. 2 - هر چیز که به طریق تحفه و هدیه به کسی فرستند، مرسله . 3 - گلوبند مانندی از گردو و انجیر که آن را به هدیه فرستند.
-
عقد
واژگان مترادف و متضاد
۱. گردنبند، گلوبند ۲. بند
-
گردنبند
واژگان مترادف و متضاد
طوق، عقد، قلاده، گلوبند، یاره
-
گردن بند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گردبندن› gardanband زیوری که زنان به گردن خود ببندند؛ گلوبند.
-
سوار
دیکشنری عربی به فارسی
گلوبند , النگو , دست بند , بازوبند