کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گله گله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گله گله
/gal[l]egal[l]e/
معنی
رمهرمه؛ گروهگروه؛ دستهدسته.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گله گله
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عامیانه] gal[l]egal[l]e رمهرمه؛ گروهگروه؛ دستهدسته.
-
گله گله
فرهنگ فارسی عمید
(قید) ‹گلهبهگله› [عامیانه] golegole جایجای؛ اینجا و آنجا.
-
واژههای مشابه
-
گَلَّه
لهجه و گویش بختیاری
galla گلّه گوسفندان.
-
erratic depression wear
رفتگی گُلهبهگُله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] رفتگی کاتورهای و نامنظم بر روی محیط تایر
-
گِله گزاری،گِله گی ،()کردن
لهجه و گویش تهرانی
شکایت
-
drove 2
گلۀ کوچان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم دامی] گلۀ درحالکوچ
-
breeding stock
گلۀ مادر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم دامی] دامهایی که در مزرعه برای تولید مثل و بهبود ویژگیهای کمّی و کیفی نگهداری میشوند
-
hat trick
سهگُله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در فوتبال، به ثمر رسیدن سه گل یا بیشتر از یک بازیکن در یک بازی
-
یک گُله جا
لهجه و گویش تهرانی
جای کوچک
-
گِله و گزاری
فرهنگ گنجواژه
شکایت.(پهلوی)garzishn=شکایت.
-
گِله و گِلایه
فرهنگ گنجواژه
شکایت
-
واژههای همآوا
-
گلهگله
واژگان مترادف و متضاد
دستهدسته، فوجفوج، گروهگروه ≠ تکتک، دانهدانه، فرداًفرد، یکییکی