کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گله دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گله مند
فرهنگ فارسی معین
( ~ . مَ) (ص .) دارای گله و شکایت ، دارای آمادگی برای گله کردن .
-
تپه گله
لغتنامه دهخدا
تپه گله . [ ت َپ ْ پ َ گ ُ...] (اِخ ) دهی از بخش کرند شهرستان شاه آباد است که دریازده هزارگزی جنوب خاور گهواره و سه هزارگزی راه فرعی گهواره به شاه آباد واقع است . کوهستانی و سردسیر است و 220 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آنجاغلات و حبوبات و لبن...
-
اسپ گله
لغتنامه دهخدا
اسپ گله . [ اَ گ َل ْ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) یلخی . ایلخی . خیل : و فرمود [ بهرام گور ] تا اسپ گله ها آوردند و اسپان نیک اختیار کرد ببهانه ٔ شکار تا بهر گله ای که میرسیدند از اسپ گله هاء بهرام میراندند. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 79).
-
گله کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تذمر , شبوط , لائمة , مقص
-
گله چراندن
دیکشنری فارسی به عربی
خدش
-
گله گاو
دیکشنری فارسی به عربی
ماشية
-
زنگ گله
لهجه و گویش بختیاری
zang-e galla زنگى که به گردن گوسفند پیشرو گلهاندازند.
-
سگِ گلِّه
لهجه و گویش بختیاری
sag-e galla سگ نگهبان گله (سگى بسیار قوى که به گرگ حمله مىکند این نوع سگان اگر درصحرا به کسى حمله کنند حتما باید آن شخص بنشیند تا سگ از حمله منصرفشود).
-
گُل،گُله
لهجه و گویش تهرانی
یک تکه :یک گله جا ،یک گله شیرینی .
-
گُلَه،گل
لهجه و گویش تهرانی
جا ،قطعه(گله به گله، یک گله جا)،محل،جای کوچک
-
گل (گله )
لهجه و گویش تهرانی
: کبوترهای دسته شده توسط کبوتردار
-
گله اسب
واژهنامه آزاد
ایلخی.
-
گله سن گورسن
لغتنامه دهخدا
گله سن گورسن . [ گ َ ل َ س َ رَ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر که در 40هزارگزی شمال خیاو و 18هزارگزی راه شوسه ٔ گرمی به اردبیل واقع شده است . هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن 150 تن است . آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول ...
-
گله چشمه بالا
لغتنامه دهخدا
گله چشمه بالا. [ گ ُ ل َ / ل ِ چ َ م َ / م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند که در 30هزارگزی باختر بیرجند واقع شده است . هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن 32 تن است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت ...
-
گله ده رود
لغتنامه دهخدا
گله ده رود. [ گ َ ل َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از بخش سراسکند شهرستان تبریز که در 20هزارگزی سراسکند و 22هزارگزی راه شوسه ٔ تبریزبه میانه واقع شده است . هوای آن معتدل و دارای 597 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه و رود تأمین میشود. محصول آن غلات ، حبوبات و...