کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلسنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گلسنگ
معنی
(گُ. سَ) (اِمر.) گیاهی است که از اجتماع قارچ و جلبک بر روی سنگ ها بوجود می آید.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گلسنگ
فرهنگ فارسی معین
(گُ. سَ) (اِمر.) گیاهی است که از اجتماع قارچ و جلبک بر روی سنگ ها بوجود می آید.
-
واژههای همآوا
-
گل سنگ
لغتنامه دهخدا
گل سنگ . [ گ ُ س َ ] (اِ مرکب ) زنگی را که بر روی سنگ پیدا میشود و آنرا به عربی زهرالحجر و بهق الحجر و حزازالصخر گویند و حزاز بجهت آن میگویند که زحمت حزاز را که علت قوباست نافع است . و قوبا به عربی علت داد را گویند. (برهان ) (آنندراج ). حزازالصخر. (ت...
-
جستوجو در متن
-
lichen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لیگن، گلسنگ، با گلسنگ پوشاندن
-
lichens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لیشمان، گلسنگ
-
Iceland moss
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جزیره ایسلند، گلسنگ ایسلندی
-
گل سنگ
لغتنامه دهخدا
گل سنگ . [ گ ُ س َ ] (اِ مرکب ) زنگی را که بر روی سنگ پیدا میشود و آنرا به عربی زهرالحجر و بهق الحجر و حزازالصخر گویند و حزاز بجهت آن میگویند که زحمت حزاز را که علت قوباست نافع است . و قوبا به عربی علت داد را گویند. (برهان ) (آنندراج ). حزازالصخر. (ت...
-
حزازالصخر
لغتنامه دهخدا
حزازالصخر. [ ح َ زُص ْ ص َ ] (ع اِ مرکب ) حزازالصخور. گلسنگ حناء قریش . زهرالخوف . در ترجمه ٔ صیدنه ٔ ابوریحان آمده است که حزازالصخور یا حزازالجبل . بولس گوید: و آن چیزیست که بر سنگ پیدا آید، شبیه جامه ٔ غوک که عرب او را طحلب گوید و چهاربخت گوید: او ...
-
شکوفه
لغتنامه دهخدا
شکوفه . [ ش ِ / ش ُ ف َ / ف ِ ] (اِ) گل درختان میوه دار. (ناظم الاطباء) (غیاث ) شیرینه . سعفه . زهره . زهر. سور. تی تی . گره برگ بر درخت پیش از آنکه بگشاید. بهرمة: طلع؛ شکوفه ٔ خرما. (یادداشت مؤلف ). زهر. (نصاب الصبیان ). نور. (منتهی الارب ). زهرة.(...