کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گلدار
لغتنامه دهخدا
گلدار. [ گ ُ ] (نف مرکب ) منقوش به صورت گل و غیره : اطلس گلدار منقوش . مخمل گلدار. منقوش به نقوش از گل و غیر آن . مقابل ساده .
-
گلدار
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol dār) (گل + دار = جزء پسین بعضی از کلمههای مرکب به معنی 'دارنده' یا ' نگهدارنده و محافظ')، آن که دارای گل (صفات گل) است ؛ (به مجاز) لطیف و زیبارو .
-
گلدار
دیکشنری فارسی به عربی
مطرز بالورود
-
گلدار
لهجه و گویش تهرانی
نقشدار
-
واژههای مشابه
-
گلدار شدن
لغتنامه دهخدا
گلدار شدن . [ گ ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) داغدار شدن .(آنندراج ). دارای گل شدن . صاحب گل شدن : زنهار که از عیب کسان چشم بپوش حیف است که این آینه گلدار شود.جلالای کاشی (از آنندراج ).
-
flowering plant
گیاه گلدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ← نهاندانه
-
واژههای همآوا
-
گل دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) goldār آنچه دارای نقش گلوبوته باشد: پارچهٴ گلدار.
-
جستوجو در متن
-
مطرز بالورود
دیکشنری عربی به فارسی
گلدار
-
flowerful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گلدار
-
nonflowering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر گلدار
-
گل مگلی
فرهنگ گنجواژه
گلدار.
-
گُل مَگُلی
فرهنگ گنجواژه
گلدار.