کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلبانگ بر قدم زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گلبانگ بر قدم زدن
لغتنامه دهخدا
گلبانگ بر قدم زدن . [ گ ُ ب َ ق َ دَ زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از جلد و تیز رفتن و قدم را گلبانگ بر راه زدن . (آنندراج ) : بس که در راه تو اشرف بر قدم گلبانگ زدچشم بگشوده ست پای او ز خواب آبله . محمدسعید (از آنندراج ).آمد به باغ بلبل ، اندیشه کن ز آهش...
-
واژههای مشابه
-
گلبانگ محمدی
لغتنامه دهخدا
گلبانگ محمدی . [ گ ُ گ ِ م ُح َم ْ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در تداول عوام ، اذان را گویند. بانگ نماز: قسم به این گلبانگ محمدی .
-
گلبانگ مسلمانی
لغتنامه دهخدا
گلبانگ مسلمانی . [ گ ُ گ ِ م ُ س َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه ازاذان است : نه آب ، نه آبادانی ، نه گلبانگ مسلمانی .
-
جستوجو در متن
-
pacing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قدم زدن، گام زدن، با قدم اهسته رفتن، قدم رو کردن، پیمودن
-
paces
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قدم زدن، سرعت، گام، قدم، تندی، شیوه، گام زدن، با قدم اهسته رفتن، قدم رو کردن، پیمودن
-
خطوة واسعة
دیکشنری عربی به فارسی
گام هاي بلند برداشتن , با قدم پيمودن , گشادگشاد راه رفتن , قدم زدن , قدم , گام , شلنگ زدن
-
stride
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گام های بلند برداشتن، گام، قدم، گشاد گشاد راه رفتن، با قدم پیمودن، قدم زدن، شلنگ زدن، راه رفتن
-
strides
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گام ها، گام، قدم، گشاد گشاد راه رفتن، گام های بلند برداشتن، با قدم پیمودن، قدم زدن، شلنگ زدن، راه رفتن
-
سرعة
دیکشنری عربی به فارسی
گام , قدم , خرامش , شيوه , تندي , سرعت , گام زدن , با گامهاي اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن , پيمودن , با قدم اهسته رفتن , قدم رو کردن
-
step
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گام، مرحله، قدم، پله، رکاب، رفتار، پلکان، صدای پا، رتبه، درجه، قدم زدن، قدم برداشتن
-
pace
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرعت، گام، قدم، تندی، شیوه، گام زدن، با قدم اهسته رفتن، قدم رو کردن، پیمودن
-
gait
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راه رفتن، گام، یورتمه روی، قدم رورفتن، مشی، گام برداشتن، قدم زدن
-
gaits
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راه رفتن، گام، یورتمه روی، قدم رورفتن، مشی، گام برداشتن، قدم زدن