کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلایه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گلایه
/gelāye/
معنی
گله؛ شکوه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
شکایت، شکوائیه، شکوه، گله
فعل
بن گذشته: گلایه کرد
بن حال: گلایه کن
دیکشنری
complaint
-
جستوجوی دقیق
-
گلایه
واژگان مترادف و متضاد
شکایت، شکوائیه، شکوه، گله
-
گلایه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) gelāye گله؛ شکوه.
-
واژههای مشابه
-
شکوه و گلایه
فرهنگ گنجواژه
شکایت .
-
گِله و گِلایه
فرهنگ گنجواژه
شکایت
-
جستوجو در متن
-
شِکوِه و شکایت
فرهنگ گنجواژه
گلایه.
-
شکایت
فرهنگ واژههای سره
گلایه، دادخواست
-
شکوا
واژگان مترادف و متضاد
شکایت، شکوائیه، گلایه، گله
-
گله
واژگان مترادف و متضاد
شکایت، شکوائیه، شکوه، گلایه
-
گلهمندی
واژگان مترادف و متضاد
شکایت، شکوائیه، شکوه، گلایه
-
تشکی
واژگان مترادف و متضاد
۱. شکایت، شکوائیه ۲. شکوه، گلایه، گله ۳. شکایت کردن، ۴. شکوه کردن، گلایه کردن
-
بثالشکوی
واژگان مترادف و متضاد
درددل، شکایت، شکوا، شکوائیه، گلایه
-
شکوه
واژگان مترادف و متضاد
تظلم، تعرض، شکایت، شکوائیه، گلایه، گله، گلهمندی
-
مست
واژگان مترادف و متضاد
۱. اندوه، حزن، غم ۲. شکایت، شکوائیه، گلایه، گله