کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلاله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گلاله
/golāle/
معنی
= کُلاله
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گلاله
لغتنامه دهخدا
گلاله . [ گ ُ ل َ / ل ِ ] (اِ) کاکل مجعد و پیچیده .(آنندراج ). موی مجعد و پیچیده . (غیاث ) : ظلمتی گشته از نواله ٔ نورلاله ای رسته از گلاله ٔ حور. نظامی (هفت پیکر ص 1328).سر نهادم خمار می در سربر گل خشک با گلاله ٔ تر. نظامی (هفت پیکر ص 167).گلاله ٔ ش...
-
گلاله
فرهنگ نامها
(تلفظ: golāle) (= کُلاله) مو و کاکل مجعد و پیچیده ، نوعی پیراهن که در عربی قمیص است . ← کُلاله .
-
گلاله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] golāle = کُلاله
-
گلاله
فرهنگ فارسی معین
(گُ لَ یا لِ) (اِ.) = کلاله . غلاله : 1 - کاکل مجعد، موی پیچیده . 2 - زلف (به طور اعم ).
-
گلاله
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ معر. ] (اِ.) 1 - بالشچه ای که زنان بر سرین بندند تا کلان نماید. 2 - شاماکچه که زیر جامه و زره پوشند. 3 - پیراهن ، قمیص .
-
گلاله
واژهنامه آزاد
در زبان کُردی به معنای گل شقایق می باشد. نام دخترانه کُردی.
-
واژههای مشابه
-
آل گُلالَه
لهجه و گویش بختیاری
âlgolâla (کنایى) موى ژولیده دختران و بانوان،کُلاله.
-
جستوجو در متن
-
زلف
واژگان مترادف و متضاد
بشک، جعد، شعر، طره، کاکل، گلاله، گیسو، گیس، مو
-
کون پوش
لغتنامه دهخدا
کون پوش . (نف مرکب ) پوشنده ٔ کون .آنچه کون را پوشد. || (اِ مرکب ) ساغری پوش . کفل پوش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : گه خیش با گلاله به سر درکشد فساروز کوردین کند جل و کون پوش هفت رنگ .سوزنی (یادداشت ایضاً).
-
غلاله
لغتنامه دهخدا
غلاله . [ غ ُ ل َ / ل ِ ] (اِ) زلف معشوق . (برهان قاطع). زلف ، و آن را کلاله نیز خوانند. (فرهنگ جهانگیری ). گلاله . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) : تا گرد دشتها همه بشکفت لاله هاچون درزده به آب معصفر غلاله ها. منوچهری (دیوان دبیرسیاقی چ 1 ص 168).شاهد ...
-
کلاله
لغتنامه دهخدا
کلاله . [ ک ُ ل َ / ل ِ ] (اِ) موی پیچیده را گویند و به عربی مجعد خوانند و بمعنی کاکل . (برهان ). بمعنی زلف پیچیده که به عربی مجعد خوانند. (انجمن آرا) (آنندراج ). موی پیچیده و بمعنی زلف نیز آمده و به کاف فارسی (گلاله ) نیز آمده . (غیاث ).بمعنی کاکل و...