کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گلاب شکر
لهجه و گویش تهرانی
آب نبات مانندی که داخل آن مایع شهد مانندی است.
-
هِله گلاب
لهجه و گویش تهرانی
نوعی خوردنی شیرین حاوی شکر و گلاب
-
دول گلاب
واژهنامه آزاد
دولگلاب؛ دشت گلاب. نام روستایی واقع در صد کیلومتری شهر ایلام. (دول به معنی دشت کوچک است.)
-
هِل (و) گلاب
لهجه و گویش تهرانی
غذایی از شیر و برنج و زعفران و گلاب و هل و شکر مانند کته
-
هل و گلاب
لهجه و گویش تهرانی
نوعی ژله
-
عطر و گلاب
فرهنگ گنجواژه
عطر، بوی خوش.
-
عود و گلاب
فرهنگ گنجواژه
مواد معطر.
-
گُل و گُلاب
فرهنگ گنجواژه
گیاهان معطر، عطر گل، بوی گل و گلاب.
-
گلاب و قند
فرهنگ گنجواژه
داروها.
-
گُلاب و قَنداغ
فرهنگ گنجواژه
نوشیدنی بچه.
-
جستوجو در متن
-
زنگلاب
واژهنامه آزاد
زنگلاب از واژه های زنگ و گلاب ساخته شده و به معنی زنگ و گلاب است.
-
ماورد
واژگان مترادف و متضاد
گلاب
-
ماالورد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] mā'olvard گلاب.
-
ماورد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی: ماءالورد] [قدیمی] māvard گلاب.
-
گُلاو
لهجه و گویش بختیاری
golâv گلاب.