کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلابه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گلابه
لغتنامه دهخدا
گلابه . [ گ ِ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) گل و لای . (غیاث ) (آنندراج ). گِلاب . || گِل به آب سرشته که بدان دیوار اندایند. (غیاث ) (آنندراج ) : چو دیوار شهر اندرآید ز پای گلابه نباید که ماند بجای .فردوسی .
-
گلابه
لغتنامه دهخدا
گلابه . [ گ ُ ب َ / ب ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دوقایی بخش حومه ٔ شهرستان قوچان واقع در 38هزارگزی جنوب قوچان و 12هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ عمومی مشهد به قوچان . هوای آن معتدل و دارای 30 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه و محصول آن غلات و بنشن و شغل اهال...
-
گلابه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گلاوه› [قدیمی] gelābe گلولای.
-
گلابه
فرهنگ فارسی معین
(گِ بَ) (اِمر.) گل و لای .
-
جستوجو در متن
-
گلاوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] gelāve = گلابه
-
گلاوه
لغتنامه دهخدا
گلاوه . [ گ ِ وَ / وِ ] (اِ مرکب ) همان گلابه است که گل و لای و گل به آب سرشته که بدان دیوار اندایند. (آنندراج ). رجوع به گلابه شود.
-
لاو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) خاک سفیدی که آن را گلابه سازند و خانه را بدان سفید کنند.
-
لاوه کردن
لغتنامه دهخدا
لاوه کردن . [ وَ / وِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سفید کردن خانه ها با گلابه ٔ لاو. (در اصطلاح مردم قراء اطراف قزوین ).
-
سیم گل
لغتنامه دهخدا
سیم گل . [ گ ِ ] (اِ مرکب ) گلابه که بر بام و دیوار مالند و بر روی آن کاهگل کنند. (برهان ). گلی است سفید که خانه را بدان سفیدکنند و این عمل را خانه سیمگل کردن گویند. از بعضی ثقات مسموع شده که گل مذکور مخصوص صفاهان است ... (آنندراج ). گلابه که بالای ک...
-
انداشگر
لغتنامه دهخدا
انداشگر. [ اَ گ َ] (ص مرکب ) کاهگل کننده . (فرهنگ خطی ). مخفف اندایشگراست که کاهگل و گلابه بر بام و دیوار مالنده باشد. (یادداشت مؤلف ). اندایشگر. ارزه گر. (از مؤید الفضلاء). گلابه و کاهگل مال و استاد گچ کار. (ناظم الاطباء).
-
آژند
لغتنامه دهخدا
آژند. [ ژَ ] (اِ) گل یا شفته ٔ دیگر که میان دو خشت گسترند پیوستن بیکدیگر را. ملاط. اَژند. || گل و لای که در ته آبی نشیند. || گِلابه .
-
ویم
لغتنامه دهخدا
ویم . (اِ) سیم گِل را گویند، و آن گِلابه ای است که بر دیوار مالند و در بالای آن کاهگل کنند. (برهان ) : سرای خود را کرده ستانه ٔ زرین به سقف خانه پدر برندیده کهگل و ویم .سوزنی سمرقندی (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).
-
اند
لغتنامه دهخدا
اند. [ اَ ] (اِ) گلابه و کاه گل که بر بام و دیوار مالند. || غیبت و بدگویی . || رؤیای صادق . || کسی که بر بام و دیوار کاه گل میمالد. (ناظم الاطباء). و رجوع به اندا شود.
-
اندایشگر
لغتنامه دهخدا
اندایشگر. [ اَ ی ِ گ َ ] (ص مرکب ) کاهگل و گلابه بر بام ودیوار مالنده . (برهان قاطع) (از هفت قلزم ). کاهگل و گلابه و گچ بر بام و دیوار مالنده . (آنندراج ). گل مال . (فرهنگ رشیدی ). کاهگل کننده . (فرهنگ سروری ) (فرهنگ فارسی معین ). انداشگر. استاد کاهگ...