کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گفتگو کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گفتگو کردن
لغتنامه دهخدا
گفتگو کردن . [ گ ُ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سخن گفتن . مذاکره کردن . رجوع به گفتگو و گفتگوی و گفتار شود.
-
گفتگو کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تفاوض , تکلم , جادل , ناقش
-
واژههای مشابه
-
بی گفتگو
لغتنامه دهخدا
بی گفتگو. [ گ ُ ت ُ ] (ق مرکب ) مخفف بی گفت و گوی . بدون جر و بحث . بدون سخن . بدون گفت و شنود. بدون سؤال و جواب . بدون چون و چرا : جز این هرکه بودند خویشان اوبزندان کشیدند بی گفتگو. فردوسی .و رجوع به گفت و گو شود.
-
گفتگو کرد با
دیکشنری فارسی به عربی
أجري حِواراً مَعَ
-
نمایش بدون گفتگو
دیکشنری فارسی به عربی
تمثيلية صامتة
-
دیدار (برای گفتگو) مصاحبه
دیکشنری فارسی به عربی
مقابلة
-
گفتگو با خود
دیکشنری فارسی به عربی
مناجاة النفس
-
عِتاب و گفتگو
فرهنگ گنجواژه
تحکم، گفتگو.
-
با نمایندگان … گفتگو (مذاکره) کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أجري محادَثاتٍ مع ممثّلي…
-
بحث و گفتگو را از سر گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
استأنف الممناقشة
-
جستوجو در متن
-
discuss
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بحث و گفتگو، مطرح کردن، گفتگو کردن، بحی کردن، بادقت بحی کردن
-
مذاکره کردن
واژگان مترادف و متضاد
گفتگو کردن، بحث کردن
-
بحث کردن
فرهنگ واژههای سره
گفتگو کردن