کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گشین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گشین
لغتنامه دهخدا
گشین . [ گ ِ ] (اِخ ) در دوفرسخی شمالی باشت است . (فارسنامه ٔ ناصری گفتار دوم ص 271).
-
گشین
فرهنگ نامها
(تلفظ: gašin) (گشن = خوب ، خوش ، با ناز راه رفتن + ین (پسوند نسبت)) ، (به مجاز) زیبا و دوست داشتنی .
-
گشین
واژهنامه آزاد
گشین اسم کردی-دارای معانی متعدد از جمله قبراق و سرحال-روشنایی-شعله ور شدن و برافروخته شدن آتش
-
واژههای مشابه
-
گشین پائین
لغتنامه دهخدا
گشین پائین . [ گ ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بم پشت بخش مرکزی شهرستان سراوان ، واقع در 60هزارگزی جنوب خاوری سراوان و 35هزارگزی جنوب راه فرعی سراوان به کوهک . دارای 3 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).