کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گشوده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گشوده
/gošude/
معنی
۱. بازکرده.
۲. رهاشده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. باز، مفتوح، وا
۲. گشاده، منبسط
دیکشنری
open, outspread, plain
-
جستوجوی دقیق
-
گشوده
لغتنامه دهخدا
گشوده . [ گ ُ دَ/ دِ ] (ن مف ) رجوع به گشودن و گشادن و گشاده شود.
-
گشوده
واژگان مترادف و متضاد
۱. باز، مفتوح، وا ۲. گشاده، منبسط
-
گشوده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) gošude ۱. بازکرده.۲. رهاشده.
-
گشوده
فرهنگ فارسی معین
(گُ دَ یا دِ) (ص مف .) باز شده ، وا شده .
-
گشوده
دیکشنری فارسی به عربی
حل ازرار
-
واژههای مشابه
-
نیم گشوده
لغتنامه دهخدا
نیم گشوده . [ گ ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) نیم باز. نیمه باز. که تمام گشاده نیست و تا نیمه آن را گشوده اند.
-
پهن و گشوده
فرهنگ گنجواژه
یاز، گسترده.
-
جستوجو در متن
-
مفتتح
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] moftatah ۱. گشودهشده؛ بازشده؛ گشوده.۲. آغازشده.
-
gashful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گشوده
-
لَا تُفَتَّحُ
فرهنگ واژگان قرآن
گشوده نمي شود
-
مُّفَتَّحَةً
فرهنگ واژگان قرآن
باز شده گشوده شده
-
unbuttoned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خاموش، گشوده
-
منفجر
واژگان مترادف و متضاد
ترکیده، شکافته، گشوده