کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گشتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گشتی
/gašti/
معنی
پاسبان یا نگهبانی که باید در مسافت معینی گردش و نگهبانی کند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پاسبان، قراول، کشیک، نگهبان
دیکشنری
patrol
-
جستوجوی دقیق
-
گشتی
لغتنامه دهخدا
گشتی . [ گ َ ] (ص نسبی ، اِ) پاسبان . نگهبان وپاسبان شب . گزمه . پلیس که شب در گردش است . || خوشی و شادی . || صحت . تندرستی . || مسرور. شادمان . خوشحال . (از ناظم الاطباء).
-
گشتی
واژگان مترادف و متضاد
پاسبان، قراول، کشیک، نگهبان
-
گشتی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) gašti پاسبان یا نگهبانی که باید در مسافت معینی گردش و نگهبانی کند.
-
گشتی
دیکشنری فارسی به عربی
دورية , عداء
-
واژههای مشابه
-
patrol craft
ناوچۀ گشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] شناور کوچک جنگی که برای انجام گشت و همپایی مورد استفاده قرار میگیرد
-
پیچ گشتی
واژهنامه آزاد
پیچ گَشتی، صحیح پیچ گوشتی است یعنی ابزاری که برای گشتاور وارد کردن به پیچ استفاده می شود.
-
permutation group
گروه جایگشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گروهی متشکل از جایگشتهایی از یک مجموعۀ مفروض با عمل ترکیب جایگشتها
-
permutation group, substitution group
گروه جایگشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گروهی که اعضای آن جایگشت هستند و عمل ضرب آن ترکیب جایگشتهاست
-
permutation representation
نمایش جایگشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] یک همریختی از گروهی مفروض به گروه متقارن SM، که در آنM مجموعهای مفروض است متـ . نمایش جایگشتی گروه permutation representation of a group
-
permutation representation of a group
نمایش جایگشتی گروه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← نمایش جایگشتی
-
permutational isomerization
همپارش جایگشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ← خودهمپارش
-
permutation tests
آزمونهای جایگشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] ردهای از آزمونهای توزیعآزاد، بر این پایه که همۀ ترتیبهای ممکن یک نمونۀ تصادفی n تایی، دارای احتمالی برابر با 1/ !n هستند
-
transition mutation/ transitional mutation
جهش همگشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] جهشی که در آن یک باز پیریمیدین جانشین پیریمیدینی دیگر یا یک باز پورین جانشین پورینی دیگر میشود متـ . همگشت transition 2