کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گشاینده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گشاینده
/gošāyande/
معنی
بازکننده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
inaugurator, opener, wedge
-
جستوجوی دقیق
-
گشاینده
لغتنامه دهخدا
گشاینده . [ گ ُ ی َ دَ / دِ ] (نف ) فاتح . فتاح . مفتّح . بازکننده : گشاینده ٔ بند بسته تویی کیان را سپهر خجسته تویی . فردوسی .گشاینده ٔ بندهای بدی همش رای و هم فره ٔ ایزدی . فردوسی .بختش هر روز فزاینده باددستش هرگاه گشاینده باد. منوچهری .ای گشاینده ...
-
گشاینده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) gošāyande بازکننده.
-
گشاینده
فرهنگ فارسی معین
(گُ یَ دِ) (ص فا.) 1 - باز کننده . 2 - فاتح .
-
واژههای مشابه
-
راز گشاینده
لغتنامه دهخدا
راز گشاینده . [ گ ُ ی َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) آشکارکننده ٔ راز : رفت یکی پیش ملک صبحگاه راز گشاینده تر از صبح و ماه .نظامی .
-
جستوجو در متن
-
مفتح
واژگان مترادف و متضاد
بازکننده، گشاینده
-
مفتح
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mofatteh گشاینده؛ بازکننده.
-
باقر
واژهنامه آزاد
شیر (جانور شناسی)؛ گشاینده.
-
ویستور
واژهنامه آزاد
گشاینده- گشوده و منتشر شده
-
کشاینده
لغتنامه دهخدا
کشاینده . [ ک ُ ی َ دَ / دِ ] (نف ) بازکننده . گشاینده . (ناظم الاطباء). رجوع به گشاینده شود.
-
حلال
واژگان مترادف و متضاد
۱. حلکننده، ۲. گرهگشا، گشاینده
-
باقر
فرهنگ فارسی معین
(قِ) [ ع . ] (ص .) شکافنده ، گشاینده .
-
عبدالفتاح
فرهنگ نامها
(تلفظ: abdolfttāh) (عربی) بندهی گشاینده (خدای).
-
فتاح
فرهنگ نامها
(تلفظ: fattāh) (عربی) (در قدیم) گشاینده ؛ از صفات و نامهای خداوند .