کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گشاد شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تنگ و گشاد
فرهنگ گنجواژه
متناقض، درهم.
-
جستوجو در متن
-
straddle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ستاره، گشاد نشینی، گشاد بازی، گشاد گشاد راه رفتن، گشاد نشستن، گشاد ایستادن، سوار شدن، میان دو پا قراردادن
-
straddling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
transrading، گشاد گشاد راه رفتن، گشاد نشستن، گشاد ایستادن، سوار شدن، میان دو پا قراردادن
-
straddled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعتراض کرد، گشاد گشاد راه رفتن، گشاد نشستن، گشاد ایستادن، سوار شدن، میان دو پا قراردادن
-
gushes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گشاد، جریان، ریزش، جوش، تراوش، روان شدن، جاری شدن، فواره زدن
-
foliate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گشاد، ورقه ورقه شدن، برگ برگ شدن، برگ دادن، برگ مانند، ورقه شده، برگ دار
-
widening
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گسترده شدن، پهن کردن، گشاد کردن، عریض کردن
-
vasodilator, vasodilative
رگگشا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] ویژگی دارویی که موجب گشاد شدن رگها میشود
-
strumae
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفرم، گواتر، غمباد، تورم، اتساع و گشاد شدن هر عضوی
-
فراخ گردیدن
لغتنامه دهخدا
فراخ گردیدن . [ ف َ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) گشاد شدن . فراخ شدن . رجوع به فراخ شدن و فراخ گشتن شود.
-
bronchiectasis
نایژهفراخی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] بیماری مزمن گشاد شدن نایژهها که با تنفس بدبو همراه است
-
مُدَّتْ
فرهنگ واژگان قرآن
گسترده شود - کشیده شود(درعبارت "و اذا الأرض مدت " ظاهرا منظور از کشيده شدن زمين گشاد شدن آن است )
-
توسع
دیکشنری عربی به فارسی
اتساع دادن , گشاد کردن , بزرگ کردن , بسط دادن , بسط يافتن , منبسط شدن , پهن کردن , عريض کردن
-
اتساع
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) فراخ شدن ، گشاد شدن . 2 - (اِمص .) فراخی ، وسعت ، گنجایش . 3 - کثرت مال و ثروت .
-
mydriasis
مردمکگشادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] گشاد شدن مردمک در هنگام تاریکی یا مرگ یا در نتیجۀ مصرف بعضی از داروها متـ . گشادی مردمک