کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گشادی مردمک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گشادی مردمک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← مردمکگشادی
-
واژههای مشابه
-
کون گشادی
لغتنامه دهخدا
کون گشادی . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) در تداول عامه ، فراخ کونی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به مدخل قبل شود. || کنایه است از تنبلی . کاهلی . (فرهنگ فارسی معین ). بیکارگی . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ).
-
گیوه گشادی
لغتنامه دهخدا
گیوه گشادی . [ گی وَ / وِ گ ُ ] (حامص مرکب ) تنبلی و کاهلی . (یادداشت مؤلف ). گل گیوه گشادی .
-
شنبه گُشادی
لهجه و گویش تهرانی
روز اول هفته که همه دیر سرکار میآیند.
-
spasmodic mydriasis, spastic mydriasis
مردمکگشادی تنجشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مردمکگشادی ناشی از تنجش ماهیچۀ گشادکنندۀ عنبیه یا فزونی فعالیت دستگاه همحس
-
paralytic mydriasis
مردمکگشادی فلجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مردمکگشادی ناشی از فلج عصب محرکۀ مشترک چشم
-
alternating mydriasis, bounding mydriasis
مردمکگشادی متناوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نوعی مردمکگشادی که بهتناوب نخست در یک سو و سپس در سوی دیگر ظاهر میشود
-
جستوجو در متن
-
ابوالحسن بهرامی
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن بهرامی . [ اَبُل ْ ح َ س َ ن ِ ب َ ] (اِخ ) کنیت استاد علی متخلص به بهرامی ، از مردم سرخس و از شعرای زمان ناصرالدین سبکتکین . ابیات ذیل در لغت نامه ها از او شاهد آمده است :چنان نمود بمن دوش ماه نو دیدارچو یار من که کند گاه خواب خوش آسابماندم...