کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گشادگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گشادگی
/gošādegi/
معنی
فراخی؛ وسعت.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
فراخی، گنجایش، وسعت
دیکشنری
breadth, width
-
جستوجوی دقیق
-
گشادگی
لغتنامه دهخدا
گشادگی . [ گ ُ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی گشاده . فراخا. سعه . مقابل تنگی : بَلَد؛ گشادگی میان ابرو. (لغتنامه ٔ حریری ). فیخه ؛ گشادگی مخرج بول . (منتهی الارب ) (دهار). ساحت ناحیة؛ گشادگی میان سرایها. (منتهی الارب ) : هرگاه که فضای دل ، یعنی گشا...
-
گشادگی
واژگان مترادف و متضاد
فراخی، گنجایش، وسعت
-
گشادگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) gošādegi فراخی؛ وسعت.
-
واژههای مشابه
-
syringomyelia, cavitary myelitis, hydrosyringomyelia, Morvan's syndrome, myelosyringosis, syringomyelic syndrome, syringomyelus
نخاعگشادگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] افزایش حجم و قطر مجرای مرکزی نخاع
-
روی گشادگی
لغتنامه دهخدا
روی گشادگی . [ گ ُ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) عمل و حالت روی گشاده . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به روی گشاده شود.
-
جستوجو در متن
-
رفاه و نعمت
فرهنگ گنجواژه
گشادگی.
-
انفتاح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'enfetāh گشاده شدن؛ گشادگی.
-
توسعه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تَوسعَة] to[w]se'e فراخی؛ گشادگی.
-
بسطت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: بسطة] [قدیمی] bastat فراخی؛ وسعت؛ گشادگی.
-
فراخا
فرهنگ فارسی معین
(فَ) (حامص .) فراخی ، گشادگی .
-
وسعت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مص) [عربی: وسعة] vos'at گشادگی؛ گشادی؛ فراخی جا؛ پهنه.
-
قاعة
لغتنامه دهخدا
قاعة. [ ع َ ] (ع اِ) گشادگی . (ناظم الاطباء). گشادگی میان سرای . (آنندراج ).
-
خلل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خِلل، جمعِ خِلَّة] xolal سوراخها.〈 خللوفُرَج: سوراخها و گشادگیها.