کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گسله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گسله
لغتنامه دهخدا
گسله . [ گ ُ س ِ / س َ ل َ /ل ِ ] (ن مف ) گسیخته شده . (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ). رجوع به گسیختن شود. || (اِمص ، اِ) گسیختگی اشکوبهای موازی طبقات زمین . (فرهنگستان ص 22).
-
جستوجو در متن
-
speleological
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گسله
-
Sills
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صخره ها، طوفان یا گرداب شدید، آستان، پایه، آستان در، سده، سیل، تیر پایه، گسله بستری
-
sill
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایه، طوفان یا گرداب شدید، آستان، آستان در، سده، سیل، تیر پایه، گسله بستری
-
fault
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عیب، نقص، خطا، تقصیر، اشتباه، گسله، گناه، کاستی، شکست زمین، چینه، حرج، نا درستی، تقصیر کردن، مقصر دانستن