کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گسستگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گسستگی
/gosastegi/
معنی
گسیخته بودن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
انفصال، انقطاع، پارگی، گسیختگی ≠ پیوستگی
دیکشنری
hiatus, discontinuity, incoherence, interruption, rupture
-
جستوجوی دقیق
-
گسستگی
لغتنامه دهخدا
گسستگی . [ گ ُ س َس ْ ت َ / ت ِ ] (حامص ) شکاف . || رخنه . || شکستگی . || انقطاع .تفرق . || رهاشدگی . (ناظم الاطباء). || پراکندگی . (یادداشت بخط مؤلف ). || در تداول حکما، به معنی انفصال . ضد پیوستگی (اتصال ): گمان نیست که صورت جسم نه این سه اندازه ا...
-
گسستگی
واژگان مترادف و متضاد
انفصال، انقطاع، پارگی، گسیختگی ≠ پیوستگی
-
گسستگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) gosastegi گسیخته بودن.
-
گسستگی
فرهنگ فارسی معین
(گُ سَ تِ) 1 - (حامص .) بریدگی ، انقطاع . 2 - پراکندگی .
-
واژههای مشابه
-
گسستگی جنگل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ← تکهتکه شدن جنگل
-
habitat fragmentation
گسستگی زیستگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تکهتکه شدن زیستگاهها که ناشی از فعالیتهای مدیریتی است که به تغییر منظر میانجامد
-
detaching hierarchy
سلسلهمراتب دلگسستگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] فرایندی سلسلهمراتبی برای دلگسستن از چیزی که از کارهای ساده شروع میشود و به کارهای جسورانهتر میانجامد
-
caring detachment
دلگسستگی مراقبتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] اقداماتی برای تغییر رفتار با استفاده از پاداش و تنبیه
-
جستوجو در متن
-
discerpibleness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گسستگی
-
torturableness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گسستگی
-
excursiveness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گسستگی
-
کسستگی
لغتنامه دهخدا
کسستگی . [ ک ُ س َ ت َ / ت ِ ] (حامص ) گسستگی . (ناظم الاطباء). رجوع به گسستگی شود.
-
گسلیدگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] gosa(e)lidegi ۱. گسستگی؛ گسیختگی.۲. بریدگی.