کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گستردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دام گستردن
لغتنامه دهخدا
دام گستردن .[ گ ُ ت َ دَ ] (مص مرکب ) دام پهن کردن . نصب کردن دام . دام گذاشتن . دام نهادن . تله نهادن . دام گستریدن .
-
جستوجو در متن
-
گستران
لغتنامه دهخدا
گستران . [ گ ُ ت َ ] (نف ، ق ) در حال گستردن . گستراننده . رجوع به گستردن شود.
-
انبساط
فرهنگ واژههای سره
گسترده شدن، گستردن
-
بسط دادن
فرهنگ واژههای سره
گستردن، گسترانیدن
-
قبض و بسط
فرهنگ گنجواژه
جمع کردن و گستردن.
-
آگراندیسمان
فرهنگ واژههای سره
بزرگ گری، گستردن
-
overreached
دیکشنری انگلیسی به فارسی
overreached، بیش از حد گستردن
-
outlaid
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رد شد، خرج کردن، بیرون گستردن
-
overreaches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
overreaches، بیش از حد گستردن
-
outlaying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صرف هزینه، خرج کردن، بیرون گستردن
-
radiocast
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رادیو اکتیو، توسط رادیو گستردن
-
برگستردن
لغتنامه دهخدا
برگستردن . [ ب َ گ ُ ت َ دَ ](مص مرکب ) پهن کردن . گستردن . رجوع به گستردن شود.
-
unfurls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دفع می کند، گشودن، بادبان گستردن، افراشتن
-
unfurling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیرون آوردن، گشودن، بادبان گستردن، افراشتن
-
overspread
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیش از حد، پهن شدن، روی چیزی گستردن، بسط یافتن