کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گزیدگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گزیدگی
/gazidegi/
معنی
گزیده بودن؛ حالت گزیده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گزیدگی
لغتنامه دهخدا
گزیدگی . [گ َ دَ / دِ ] (حامص ) عمل گزیدن . لَسعَة. عَضیض . عِضاض : جَدَر؛ نشان گزیدگی بر گردن خر. (منتهی الارب ).
-
گزیدگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) gazidegi گزیده بودن؛ حالت گزیده.
-
واژههای مشابه
-
پشه گزیدگی
لغتنامه دهخدا
پشه گزیدگی . [ پ َ ش َ / ش ِ گ َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) ریش بلخی . رجوع به ریش بلخی شود.
-
گزیدگی سگ هار
دیکشنری فارسی به عربی
داء الکلب
-
جستوجو در متن
-
Psidium guineense
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گزیدگی Psidium
-
ratbite fever
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تب روتریت، تب موش گزیدگی
-
داء الکلب
دیکشنری عربی به فارسی
گزيدگي سگ هار , بيماري هاري
-
fleabites
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گیاهان زینتی، کک گزیدگی، نیش کک
-
fleabite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هلی کوپتر، کک گزیدگی، نیش کک
-
rabies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هاری، بیماری هاری، گزیدگی سگ هار
-
زره
لغتنامه دهخدا
زره . [ زَرْ رَ ] (ع اِ) گزیدگی . || جراحت شمشیر. (از اقرب الموارد).
-
لسعة
لغتنامه دهخدا
لسعة. [ ل َ ع َ ] (ع اِ) گزیدگی . گزش . لدغة. نهشة.
-
حمازة
لغتنامه دهخدا
حمازة. [ ح َ زَ ] (ع اِمص ) سختی . تندی . || زبان گزی . زبان گزیدگی . (منتهی الارب ). زبان گزیدگی . (آنندراج ). || تیزی و فعل آن از باب کرم است . (منتهی الارب ) (آنندراج ).