کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گزیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گزیده
/gazide/
معنی
کسی که جانور گزندهای او را دندان گرفته یا نیش زده باشد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
برگزیده، خلاصه، زبده، منتخب، نخبه، نقاوت
دیکشنری
choice, elect, excerpt, pick, picking, recherché, select, selection
-
جستوجوی دقیق
-
گزیده
لغتنامه دهخدا
گزیده . [ گ َ دَ / دِ ] (ن مف ) دندان زده . (آنندراج ). نیش زده ، چون : سگ گزیده ، مارگزیده و کژدم گزیده : گزیده مار را افسون پدید است گزیده جهل را که شناسد افسون . ناصرخسرو.سگ گزیده ز آب ترسد از آن ترسم از آب دیدگان برخاست . خاقانی .تا تریاق از عراق...
-
گزیده
لغتنامه دهخدا
گزیده . [ گ َدَ / دِ ] (اِ) خراج و جزیه . (غیاث ). گزید. گزیت .
-
گزیده
لغتنامه دهخدا
گزیده . [ گ ُ دَ / دِ ] (ن مف ) پسندیده . انتخاب کرده شده . (برهان ) (آنندراج ): خِلص ؛ خلاصه گزیده از هر چیزی . خلصان ، صرح ؛ خالص و بی آمیغ از هر چیزی و گزیده ٔ آن . صیاب ؛ برگزیده از هر چیزی . صوابه ؛ گزیده از هر چیزی و از غنیمت . صفی ؛ خالص و گزی...
-
گزیده
واژگان مترادف و متضاد
برگزیده، خلاصه، زبده، منتخب، نخبه، نقاوت
-
گزیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) gazide کسی که جانور گزندهای او را دندان گرفته یا نیش زده باشد.
-
گزیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) gozide پسندیده؛ انتخابشده. گزینه.〈 گزیده کردن: (مصدر متعدی) انتخاب کردن؛ برگزیدن.
-
گزیده
فرهنگ فارسی معین
(گَ دِ) (ص مف .) نیش خورده .
-
گزیده
فرهنگ فارسی معین
(گُ دِ) (ص مف .) پسندیده ، انتخاب کرده .
-
واژههای مشابه
-
عزلت گزیده
لغتنامه دهخدا
عزلت گزیده . [ ع ُ ل َ گ ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) آنکه تنهائی و گوشه نشینی و خلوت را دوست میدارد. (ناظم الاطباء). عزلت دوست . عزلت گزین . و رجوع به عزلت دوست شود.
-
گزیده ٔ عدنان
لغتنامه دهخدا
گزیده ٔ عدنان .[ گ ُ دَ ی ِ ع َ ] (اِخ ) پنجمین کسی که ممدوح رودکی بود و مدح او در اشعار رودکی دیده میشود : گرنه مرا بوعمر دلاور کردی وآنگه دستوری گزیده ٔ عدنان زهره کجا بودمی به مدح امیری کز پی او آفرید گیتی یزدان . (احوال و آثار رودکی تألیف سعید ن...
-
گزیده کردن
لغتنامه دهخدا
گزیده کردن . [ گ ُ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) انتخاب کردن : ز صد دستان که او را بود در سازگزیده کرد سی لحن خوش آواز.نظامی .
-
سگ گزیده
لغتنامه دهخدا
سگ گزیده . [ س َ گ َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) آنکه سگ او را گزیده باشد. بی تاب . ناراحت : لب تشنه ترم ز سگ گزیده از دست کس آب چون ستانم . خاقانی .زآن آب آذرآسا زانسان همی هراسم کز آب سگ گزیده و شیرسیه ز آذر. خاقانی .سگ گزیده خصم و تیغ شه چو آب کاتش سرک...
-
selected seed
بذر گزیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] بذر نُتاج درختان دقیقاً انتخابشده یا نتاج پایههای والدین انتخابی که به نظر میرسد برتری بالقوه دارند
-
گزیده کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ)(مص م .) دست چین کردن ، انتخاب کردن .