کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گزن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گزن
/gazan/
معنی
ابزار آهنی دمتیز که با آن چرم و تیماج را میتراشند؛ نشگرده؛ شفره.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
شفره، کاردک، گزنه
دیکشنری
gouge, scrapper
-
جستوجوی دقیق
-
گزن
لغتنامه دهخدا
گزن . [ گ َ زَ ] (اِخ ) نام شهری است در غرب ایران که نام دیگرش شیز و مولد زرتشت است . گزن یا گنگ . (گزنکا) (گادزاکا یا (گادزا) نامیده اند و در زبان ارمنی و سریانی (گندزک ) یا (گنزک ) خوانده اند و مورخان و جغرافی نویسان تازی آن را جزن یا جزنق نام برده...
-
گزن
لغتنامه دهخدا
گزن . [ گ َ زَ ] (اِخ ) نام محلی در کنار راه قزوین است میان بالا بازار رودبار و پایین بازار رودبار. در 267000گزی طهران واقع شده .
-
گزن
واژگان مترادف و متضاد
شفره، کاردک، گزنه
-
گزن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گهزن› gazan ابزار آهنی دمتیز که با آن چرم و تیماج را میتراشند؛ نشگرده؛ شفره.
-
گزن
لهجه و گویش تهرانی
جگن(گیاهی شبیه نی که با آن پرده حصیری درست میکنند.)
-
واژههای مشابه
-
گِزُنْ
لهجه و گویش گنابادی
gezoun در گویش گنابادی یعنی خارش ، خاریدن
-
گَزَن
لهجه و گویش تهرانی
گرزن،شفره ،تیغه برش کفاشی
-
گزن سرا
لغتنامه دهخدا
گزن سرا. [ گ َ زَ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهات نور. (ترجمه ٔ سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ص 149).
-
گَزَن کشی
لهجه و گویش تهرانی
باریک کردن لب چرم و درآوردن جای بخیه
-
شَفره و گَزَن
فرهنگ گنجواژه
وسائل بریدن چرم.
-
واژههای همآوا
-
گِزُنْ
لهجه و گویش گنابادی
gezoun در گویش گنابادی یعنی خارش ، خاریدن
-
گَزَن
لهجه و گویش تهرانی
گرزن،شفره ،تیغه برش کفاشی