کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گزافه گو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گزافه گو
معنی
( ~ .) (ص فا.) عبث گو، بیهوده گو، پرحرف .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گزافه گو
لغتنامه دهخدا
گزافه گو. [ گ ُ / گ ِ /گ َ ف َ / ف ِ ] (نف مرکب ) گزافه گوی . گزاف گو. گزاف گوی .بیهوده گو. عبث گو. پرحرف . پرچانه . پرگو : نوش لب ز آن منش که خوی بودزن بُد و زن ، گزافه گوی بُوَد.نظامی (هفت پیکر ص 109).
-
گزافه گو
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص فا.) عبث گو، بیهوده گو، پرحرف .
-
گزافه گو
دیکشنری فارسی به عربی
متبجح
-
واژههای مشابه
-
گزافه کار
لغتنامه دهخدا
گزافه کار. [ گ ُ / گ ِ / گ َ ف َ / ف ِ ] (ص مرکب ) گزافکار.تندرو. مسرف . مفرط. عبث کار. بیهوده کار : اندر دوید و مملکت او بغارتیدبا لشکری گزاف سپاهی گزافه کار. منوچهری .و رجوع به گزافه کاری شود.
-
گزافه کاری
لغتنامه دهخدا
گزافه کاری . [ گ ُ / گ ِ / گ َ ف َ / ف ِ ] (حامص مرکب ) گزافکاری . اسراف . تجاوز. بیهوده کاری . و رجوع به گزافکاری شود.
-
گزافه گویی
دیکشنری فارسی به عربی
مبالغة
-
گزافه گویی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
بالغ (فعل ماض)
-
جنس پنبه ای () گزافه گویی
دیکشنری فارسی به عربی
هراء
-
واژههای همآوا
-
گزافهگو
واژگان مترادف و متضاد
بیهودهگو، چاخان، لافزن، مبالغهگو
-
جستوجو در متن
-
braggadocio
دیکشنری انگلیسی به فارسی
braggadocio، خود ستایی، گزافه گو، خود ستا، خود فروشی
-
braggarts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرچمداران، خود ستا، لافزن، گزافه گو، رجز خوان
-
braggadocios
دیکشنری انگلیسی به فارسی
braggadocios، خود ستایی، گزافه گو، خود ستا، خود فروشی