کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گریواره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گریواره
/gerivāre/
معنی
گردنبند؛ قلاده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گریواره
لغتنامه دهخدا
گریواره . [ گ ِ ری رَ / رِ ] (اِ مرکب ) مرکب از: گری = گردن + واره = پسوند نسبت و اتصاف . رجوع شود به فرهنگ رشیدی . یا از گریو = گردن + واره = پسوند با حذف یک واو. (فرهنگ نظام )، جمعاً لایق گردن . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). برهان قاطع و آنندراج به ازای...
-
گریواره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] gerivāre گردنبند؛ قلاده.
-
جستوجو در متن
-
گریوازه
لغتنامه دهخدا
گریوازه . [ گ ِ ری زَ / زِ ] (اِ مرکب ) هار که مروارید ولعل امثال آن باشد که برشته کشیده باشند. (برهان ). چیزی که مرتب چیده شده باشد عموماً و جواهر چیده شده خصوصاً. (شعوری ج 2 ص 314). رجوع به گریواره شود.