کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گریه در گلو داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گربه در بغل داشتن
لغتنامه دهخدا
گربه در بغل داشتن . [ گ ُ ب َ / ب ِ دَ ب َ غ َ ت َ ] (مص مرکب ) گربه در انبان داشتن . کنایه از مکر و حیله کردن . (غیاث اللغات ). فریب دادن . (مجموعه ٔ مترادفات ص 264) : بید ار نه سر خلاف دارد در سراز بهر چه گربه در بغل میدارد.کمال اسماعیل (از آنندراج...
-
گرگ در پیرهن داشتن
لغتنامه دهخدا
گرگ در پیرهن داشتن . [ گ ُ دَ هََ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از صحبت با ناجنس داشتن . (آنندراج ) : ناسازگاریی هست در خوی گلعذاران کو یوسفی که گرگی در پیرهن ندارد.صائب (از آنندراج ) (بهار عجم ).
-
در نظر داشتن
فرهنگ واژههای سره
به دیده داشتن، درنگر آوردن
-
سگ در پوست داشتن
لغتنامه دهخدا
سگ در پوست داشتن . [ س َ دَ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از موذی و بدنفس بودن . (آنندراج ).
-
جان در آستین داشتن
لغتنامه دهخدا
جان در آستین داشتن . [ دَ تی ت َ ] (مص مرکب ) مهیای جانبازی بودن . جان نثاری کردن : عشقش حرام بادا بر یار سروبالاتردامنی که جانش در آستین نباشد.سعدی .
-
در بر داشتن
لغتنامه دهخدا
در بر داشتن . [ دَ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) در کنار و بغل داشتن .(ناظم الاطباء). در آغوش داشتن . در کنار خود داشتن .- امثال : هرکه زر دارد دشمن در بر دارد . (از جامع التمثیل ).|| شامل بودن . حاوی بودن . متضمن بودن . و رجوع به این ترکیب ذیل بر شود.
-
باد در دست داشتن
لغتنامه دهخدا
باد در دست داشتن . [ دَرْ دَ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از تهیدست و مفلس و بی چیز بودن . رجوع به باد و باد بمشت داشتن شود. || کنایه از عنان اسب در دست داشتن باشد.
-
باد در سر داشتن
لغتنامه دهخدا
باد در سر داشتن . [ دَرْ س َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از غرور و تکبر داشتن باشد. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). رجوع به باد در زیر دامن داشتن و باد در کلاه بودن و باد در کلاه افکندن و باد در کلاه داشتن و باد در سر بودن و باد در سر کردن و باد در سر اف...
-
باد در کف داشتن
لغتنامه دهخدا
باد در کف داشتن . [ دَرْ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از بی ماحصلی و مفلسی و تهی دستی باشد. (برهان ). رجوع به باددرکف شود.
-
باد در کله داشتن
لغتنامه دهخدا
باد در کله داشتن . [ دَرْ ک ُ ل َه ْ ت َ ] (مص مرکب ) رجوع به باد در کلاه داشتن شود.
-
باد در مشت داشتن
لغتنامه دهخدا
باد در مشت داشتن . [ دَرْ م ُ ت َ ] (مص مرکب ) رنج و کوشش کسی هدر رفتن . رجوع به باد شود.
-
باد در کلاه داشتن
لغتنامه دهخدا
باد درکلاه داشتن . [ دَرْ ک ُ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از مغرور و متکبر بودن . (غیاث ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 256). رجوع به باد در زیر دامن داشتن و باد در سر کردن و باد در سر داشتن و باد در سر افکندن و باد در کلاه افکندن و باد سنجیدن و باد در سر شدن و با...
-
خون در بدن داشتن
لغتنامه دهخدا
خون در بدن داشتن . [ دَ ب َ دَ ت َ] (مص مرکب ) غیرت داشتن . حمیت داشتن . رگدار بودن .- خون در بدن ندارد ؛ بی غیرت و بی حمیت است . (از آنندراج ).
-
در ذخیره نگاه داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
احتياطي
-
حضور داشتن (در)
دیکشنری فارسی به عربی
احضر