کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گریسه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گریسه
معنی
(گِ سَ یا سَ) (اِ.) 1 - مکر، فریب . 2 - چاپلوسی .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
expedient, sycophancy
-
جستوجوی دقیق
-
گریسه
لغتنامه دهخدا
گریسه . [ گ ِ س َ / س ِ ] (اِ) فریب و مکر. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به گریش و کریسه و گریس شود. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). || چاپلوسی . (برهان ) (آنندراج ). چه گریسیدن بمعنی فریب دادن و چاپلوسی کردن است . رجوع به کریسیدن شود.
-
گریسه
فرهنگ فارسی معین
(گِ سَ یا سَ) (اِ.) 1 - مکر، فریب . 2 - چاپلوسی .