کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گریسنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گریسنگ
/garisang/
معنی
گودال؛ مغاک.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گریسنگ
لغتنامه دهخدا
گریسنگ . [ گ َ س َ ] (اِ) مغاک و گو. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به کریشنک و کریشک شود.
-
گریسنگ
لغتنامه دهخدا
گریسنگ . [ گ ُس َ ] (اِ) آواز بلبل . || بانگ که قلندران و معرکه گیران به یک بار کشند. (برهان ) (آنندراج ).
-
گریسنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کریشنگ، کریشک› [قدیمی] garisang گودال؛ مغاک.
-
جستوجو در متن
-
ش
لغتنامه دهخدا
ش . (حرف ) حرف شانزدهم از الفبای فارسی و سیزدهم از حروف هجای عرب و بیست و یکم از حروف ابجد و در حساب ترتیبی نماینده ٔ عدد شانزده است و به حساب جُمَّل آن را به سیصد دارند. نام آن در فارسی و عربی شین است . در تهجی عبرانی که اصل تهجّی عربی است نام این ح...