کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گریزپا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گریزپا
/gorizpā/
معنی
۱. فراری؛ گریزان.
۲. کسی که زود از برابر کسی یا چیزی بگریزد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
فراری، متواری
دیکشنری
escapee
-
جستوجوی دقیق
-
گریزپا
لغتنامه دهخدا
گریزپا. [ گ ُ ] (ص مرکب ) گریزپای . غلام و کنیز که هر بار گریزد. (غیاث ). || متوحش و رمنده . (آنندراج ). آنکه عادت به گریختن دارد. گریزپای : بروید ای حریفان بکشید یار ما رابمن آورید آخر صنم گریزپا را. (کلیات شمس چ فروزانفر ج 1 ص 105).به چاک سینه نه م...
-
گریزپا
واژگان مترادف و متضاد
فراری، متواری
-
گریزپا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) gorizpā ۱. فراری؛ گریزان.۲. کسی که زود از برابر کسی یا چیزی بگریزد.
-
گریزپا
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) 1 - فراری . 2 - بی دوام .
-
گریزپا
لهجه و گویش تهرانی
فراری
-
جستوجو در متن
-
فرار
واژگان مترادف و متضاد
گریزپا، گریزنده
-
سیماب پا
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) کنایه از: گریزپا.
-
سیماب پا
لغتنامه دهخدا
سیماب پا. (ص مرکب ) کنایه از مردم گریزپا، همچو غلام و طفلی که از مکتب بگریزد. (برهان ) (آنندراج ). گریزپا. (فرهنگ رشیدی ).
-
سبکپا
واژگان مترادف و متضاد
۱. جلد، تندرو، تیزپا، سبکپو ۲. گریزپا
-
فراری
واژگان مترادف و متضاد
رمیده، گریخته، گریزان، گریزپا، متنفر، متواری، نفور
-
اباق
لغتنامه دهخدا
اباق . [ اَب ْ با ] (ع ص ) گریزپا. گریزنده . (ربنجنی ).
-
گریزپای
لغتنامه دهخدا
گریزپای . [ گ ُ ] (ص مرکب ) گریزپا : درس ادیب اگر بود زمزمه ٔ محبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را. نظیری نیشابوری .رجوع به گریزپا شود.
-
ابوق
لغتنامه دهخدا
ابوق . [ اَ ] (ع ص ) گریزپا (بنده ). گریزنده . آبق . ج ، اُبّق .
-
سبک پا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹سبکپای، سبکپی› [قدیمی، مجاز] sabokpā ۱. تندرو؛ چابک؛ چالاک.۲. آنچه در جایی آرام نمیگیرد؛ گریزپا؛ سبکگام.