کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گریج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گریج
معنی
(گُ) (اِ.) 1 - بیغوله و زندان . 2 - خانة کوچک .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
cavern
-
جستوجوی دقیق
-
گریج
لغتنامه دهخدا
گریج . [ گ ُ ] (اِ) پاره ای که آن را از چیزی بریده باشند مثل قاچ خربزه و هندوانه و امثال آن و تکه ٔ قماش و کرباس . (شعوری ج 2 ورق 308). || نقب و زیرزمین و چاه زندان : در خاک چه زر ماند و چه سنگ و،ترا گورچه زیر کریجی و چه در خانه ٔ خضرا. ناصرخسرو (دیو...
-
گریج
فرهنگ فارسی معین
(گُ) (اِ.) 1 - بیغوله و زندان . 2 - خانة کوچک .