کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گریاننده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گریاننده
/geryānande/
معنی
۱. کسی که دیگری را بگریاند.
۲. چیزی که باعث گریه شود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گریاننده
لغتنامه دهخدا
گریاننده . [ گ ِ ن َن ْ دَ /دِ ] (نف ) آنچه یا آنکه بگریاند. گریه آور. مُبکی .
-
گریاننده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) geryānande ۱. کسی که دیگری را بگریاند.۲. چیزی که باعث گریه شود.
-
جستوجو در متن
-
مبکی
لغتنامه دهخدا
مبکی . [ م ُ ] (ع ص ) گریاننده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). گریه زا. گریه آور. گریاننده . مقابل مضحک . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
گریانندگی
لغتنامه دهخدا
گریانندگی . [ گ ِ ن َن ْ دَ / دِ ] (حامص ) عمل گریاننده .
-
مستبکی
لغتنامه دهخدا
مستبکی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استبکاء. گریاننده . ج ، مستبکون و مستبکین . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به استبکاء شود.