کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرگ و میش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گرگ سگ
لغتنامه دهخدا
گرگ سگ . [ گ ُ س َ ] (اِ مرکب ) سگی که از نسل گرگ باشد . سگی که گرگ مانند باشد : زان گرگ سگان اژدهاروی نازرده بر او یکی سر موی . نظامی .زان گرگ سگان استخوان خوارکس را نه به استخوان او کار.نظامی .
-
گرگ آسا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] gorg[']āsā گرگمانند؛ مانند گرگ
-
گرگ بند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] gorgband گرفتار؛ اسیر؛ دستوپابسته.
-
دم گرگ
فرهنگ فارسی معین
(دُ مِ گُ) (اِ.) 1 - کنایه از: صبح کاذب . 2 - یکی از منازل قمر؛ شوله ، دنبال گرگ ، ذنب السرحان .
-
باب گرگ
لغتنامه دهخدا
باب گرگ . [ گ ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سرویزن بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت در 18هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه ، سر راه مالرو جیرفت - ساردوئیه . دارای 8 تن سکنه . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
چُسِ گرگ
لهجه و گویش بختیاری
čos-e gorg طاسِ لغزنده، چالههاى قیف مانندى کهنوعى حشره براى به دام انداختن شکارمىسازد.
-
گرگ بلا
لهجه و گویش تهرانی
زرنگ
-
گرگ بیابان
لهجه و گویش تهرانی
آدم زرنگ
-
گرگ دبانی
واژهنامه آزاد
نفس اماره درنده خویی
-
گرگ دبانی
واژهنامه آزاد
نفس اماره درنده خویی گرگ درون
-
گرگ بالان دیده
لغتنامه دهخدا
گرگ بالان دیده . [ گ ُ گ ِ دی دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به گرگ باران دیده شود.
-
گرگ در پیرهن داشتن
لغتنامه دهخدا
گرگ در پیرهن داشتن . [ گ ُ دَ هََ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از صحبت با ناجنس داشتن . (آنندراج ) : ناسازگاریی هست در خوی گلعذاران کو یوسفی که گرگی در پیرهن ندارد.صائب (از آنندراج ) (بهار عجم ).
-
گرگ فتنه گر
لغتنامه دهخدا
گرگ فتنه گر. [ گ ُ گ ِ ف ِ ن َ / ن ِ گ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیا است . (مجموعه ٔ مترادفات ص 165).
-
ده علی جان گرگ
لغتنامه دهخدا
ده علی جان گرگ . [ دِه ْ ع َ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل . واقع در 12هزارگزی شمال خاوری بنجار. سکنه ٔ آن 145 تن . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند تأمین می شود. (ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
قرائی گرگ بر
لغتنامه دهخدا
قرائی گرگ بر. [ ] (اِخ ) تیره ای از ایل اینانلو. (از ایلات خمسه ٔ فارس ) (جغرافیای سیاسی کیهان ص 86).