کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
رهن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] rahn ۱. گرو گذاشتن؛ چیزی را نزد کسی گرو گذاشتن.۲. (اسم) آنچه نزد کسی بگذارند و به قدر ارزش آن پول قرض کنند؛ گرو؛ گروی.
-
رهن
فرهنگ فارسی معین
(رَ هْ) [ ع . ] (اِ.) گرو، گرو گذاشتن . ج . رهان ، رهون .
-
pawns
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیاده ها، گرو، گروگان، وثیقه، پیاده شطرنج، رهن دادن، گرو گذاشتن
-
pawn
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیاده، گرو، گروگان، وثیقه، پیاده شطرنج، رهن دادن، گرو گذاشتن
-
رهینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: رهینَة، جمع: رَهائِن] [قدیمی] rahine آنچه به گرو گذاشتهشده؛ گروی.
-
گروکرده
لغتنامه دهخدا
گروکرده . [ گ ِ رَ / رُو ک َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) رهین . (دهار). به رهن داده . به گرو نهاده . رجوع به گرو و گرو کردن شود.
-
رهن
واژگان مترادف و متضاد
گرو، مراهنه، وثیقه
-
pawned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زده، رهن دادن، گرو گذاشتن
-
pawning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیاده روی، رهن دادن، گرو گذاشتن
-
distrain
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخریب، گرو کشیدن، توقیف کردن
-
قرض عقاري
دیکشنری عربی به فارسی
گرو , رهن , گرونامه , گروگذاشتن
-
distraining
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منحرف کردن، گرو کشیدن، توقیف کردن
-
tombing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیراندازی، در گرو قرار دادن
-
irredenta
دیکشنری انگلیسی به فارسی
irredenta، از گرو در نیامده، انجام نشده
-
distrained
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محاصره شده است، گرو کشیدن، توقیف کردن