کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گروش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
گروش
/geraveš/
معنی
گرویدگی؛ ایمان آوردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
گروش
لغتنامه دهخدا
گروش . [ گ ِ رَ وِ ] (اِمص ) عمل ِ گرویدن . ایمان آوردن : نخست خود را هست کنم و عقد کنم و موجود کنم از گروش ، که : آمنوا... (کتاب المعارف بهأولد).
-
گروش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [پهلوی: gravisn] [قدیمی] geraveš گرویدگی؛ ایمان آوردن.
-
گروش
فرهنگ فارسی معین
(گِ رَ وِ) (اِمص .) ایمان آوردن .
-
واژههای مشابه
-
گروش کردن
لغتنامه دهخدا
گروش کردن . [ گ ِ رَ وِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ایمان آوردن . گرویدن : از پس که مؤمن گروش کند پاره پاره بیند اﷲ را... اما معتزلی چون کمال گروش نداشت هیچ نبیند. (کتاب المعارف بهأولد).
-
جستوجو در متن
-
اعتقاد
واژگان مترادف و متضاد
ایقان، ایمان، باور، عقیده، گروش، وثوق، یقین
-
گرایش
واژگان مترادف و متضاد
۱. انحراف ۲. تمایل، میل ۳. آهنگ، قصد، گروش ۴. رویکرد
-
اعتقاد
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) باور داشتن . 2 - گرویدن به یک دین . 3 - (اِمص .) باور، گروش .
-
بربروشان
لغتنامه دهخدا
بربروشان . [ ب َ ب َ ] (اِ) امت . امت پیغمبران را گویند مطلقاً. (انجمن آرا) (آنندراج ) : شفیع باش بر شه مرا بدین ذلت چو مصطفی بر دادار بربروشان را. دقیقی (آنندراج ).این کلمه تصحیف برروشنان است . اسدی در لغت فرس (ص 358) گوید: برروشنان امت بود. دقیقی گ...
-
ایمان
لغتنامه دهخدا
ایمان . (ع مص ) ائمان . اعتمادکردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || زنهار دادن و بی بیم گردانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در امن قرار دادن کسی را. (از اقرب الموارد). امن گردانیدن . (تاج المصادربیهقی ). ایمن گردانیدن...