کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گره گشایی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
knot 1
گرهِ دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] واحد اندازهگیری سرعت کشتی که برابر با 1852 متر در ساعت است
-
access node
گره دسترسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نقاطی در لبۀ شبکه که دسترسی یکایک مشترکان به شبکه را میسر میکنند و انواع تبدیل قرارداد در آنها انجام میشود
-
node of Ranvier
گرهِ رانویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] فرورفتگیهایی که در طول غلاف میلین یاختههای عصبی در بین یاختههای شوان (schwann) وجود دارد
-
ascending node
گره صعودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] نقطهای در مدار که جسم مدارپیما با گذر از آن از جنوب صفحۀ مرجع به شمال آن میرود
-
ganglion
گره عصبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مجموعۀ اجسام یاختهای عصبی که خارج از مغز و نخاع قرار دارند متـ . گره 2
-
گره کمر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← گره دوحلقهساز
-
denouement
گرهگشایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] پایان یافتن کشمکشهای نمایش و حل شدن گره آغازین
-
knot 2
گرهِ ملوانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] دستهای از گرهها که در دریانوردی کاربرد ویژه دارد
-
turk’s head
گره مندیل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گرهی که به دور طناب یا تیرک بسته میشود و انتهای آن شبیه به دستار است
-
descending node
گره نزولی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] نقطهای در مدار که جسم مدارپیما با گذر از آن از شمال صفحۀ مرجع به جنوب آن میرود
-
tie point
گرهنقطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نقطهای که دو یا چند واحد نقشهبرداری یا عکسی را به هم پیوند میدهد
-
figure eight knot, German knot, Flemish knot, figure of eight
گره هشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گرهی که به شکل هشت انگلیسی بسته میشود
-
gangliocyte
گرهیاخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] یاختۀ عصبی متـ . یاختۀ گرهی ganglion cell
-
هفت گره
لغتنامه دهخدا
هفت گره . [ هََ گ ِ رِه ْ ](اِ مرکب ) کنایت از هفت آسمان . (برهان ) : گر هفت گره به چرخ دادی هفتاد گره بدو گشادی . نظامی . || کنایت از هفت زمین یا هفت کشور. (برهان ) : زین دو سه چنبر که بر افلاک زدهفت گره بر کمر خاک زد.نظامی .
-
یک گره
لغتنامه دهخدا
یک گره . [ ی َ / ی ِ گ ِ رِه ْ ] (ص مرکب )کنایه از موافق و مثل و مانند هم و متفق باشد. (آنندراج ) (برهان ) (ناظم الاطباء). یک رای . یکدل . یک زبان .