کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گره از پیشانی گشودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اسلام گره
لغتنامه دهخدا
اسلام گره . [ اِ گ َرْه ْ ] (اِخ ) (قلعه ٔ...) قلعه ای که اسلام شاه پادشاه دهلی بر کناره ٔ آب جوی (جون ) نزدیک دهلی و برابر قلعه ٔ دین پناه بنا نهاد. (تاریخ شاهی تألیف احمد یادگار چ کلکته ص 256).
-
یک گره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] yekgereh متحد؛ متفق؛ همعهد؛ همپیمان.
-
گره خوردن
دیکشنری فارسی به عربی
زمجرة , عقدة
-
گره زدن
دیکشنری فارسی به عربی
حک , حلقة , ربطة , عقدة , کشکشة
-
گره دریایی
دیکشنری فارسی به عربی
عقدة
-
گره گشایی
دیکشنری فارسی به عربی
اغاثة
-
گره دار
دیکشنری فارسی به عربی
ضخم الجسم
-
گره خورده
دیکشنری فارسی به عربی
غريب
-
گرّه بردن
لهجه و گویش بختیاری
gerra bordan بند آمدن نفس کودک بر اثر گریه ممتد.
-
گِرِه کِفت
لهجه و گویش بختیاری
gere keft گرهى که به شکل پروانه زده شود و به آسانى باز شود.
-
گِرِه کورَه
لهجه و گویش بختیاری
gere kura گره کور، گرهى که به آسانى باز نشود.
-
نخودی،گره ()
لهجه و گویش تهرانی
گره ریز کروات
-
گِرِه کوره
لهجه و گویش تهرانی
گره کوچکی که باز کردن آن سخت باشد. پیچیدگی
-
گره مجنگ
واژهنامه آزاد
بسته های کوچک مواد خوراکی
-
جوزه گره
واژهنامه آزاد
گرهی خوش ترکیب ودرشت که ماننددگمه برلباس زنند