کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرهیاخته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گره
واژگان مترادف و متضاد
۱. بند، عقد، عقده ۲. جعد، چین، شکن، شکنج ۳. قید ۴. لکنت ۵. دشپیل ۶. مفصل ۷. قفل ۸. پیوندگاه ۹. اشکال، مشکل
-
گره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: grah] ‹گری› gereh ۱. پیچیدگی و بههمبستگی در نخ و ریسمان یا چوب و شاخۀ درخت یا چیز دیگر.۲. بند؛ پیوند.۳. [مجاز] کار مشکل.۴. [قدیمی، مجاز] چین و شکن زلف.۵. [قدیمی] مقیاس طول، معادل یکشانزدهم ذرع.〈 گره بستن: (مصدر متعدی)۱. گره در چ...
-
گره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] goroh = گروه
-
گره
فرهنگ فارسی معین
(گَ رَ) [ معر. ] (اِ.) ظرف آب ، سبو.
-
گره
فرهنگ فارسی معین
(گِ رِ) (اِ.) واحد طول قدیم مساوی 116 ذرع .
-
گره
فرهنگ فارسی معین
(گِ رَ یا رِ) [ په . ] (اِ.) 1 - پیچیدگی و درهم شدگی نخ و ریسمان یا چیز دیگر. 2 - برآمدگی هایی از ساقه که برگ ها روی آن قرار دارند. 3 - مشکل ، گرفتاری . ؛ ~بر ابرو زدن کنایه از: رو ترش کردن ، عبوس شدن .
-
گره
دیکشنری فارسی به عربی
حزمة , حلقة , ربطة , زمجرة , عقدة , فکرة , کتلة ، أُربَة
-
گُرّه
لهجه و گویش بختیاری
gorra مقدار گیاه یا گندم چیده شده که در پنجه یک دست بگنجد.
-
گره
لهجه و گویش تهرانی
یک شانزدهم ذرع 6/5 سانتیمتر
-
گره
لهجه و گویش تهرانی
کبوتری که به محض بلند شدن از زمین شروع به معلق زدن میکند.
-
گره بر گره
لغتنامه دهخدا
گره بر گره . [ گ ِ رِه ْ ب َ گ ِ رِه ْ ] (ص مرکب ) کنایه از سخت مشکل و پیچ در پیچ . (برهان ) (آنندراج ) : کلاهی دگر بود مشکین زره چو زنجیر گشته گره بر گره . فردوسی .مهر دهن در دهن آموخته کینه گره بر گره اندوخته . نظامی .بتن بر یکی آسمان گون زره چو مر...
-
گره در گره
لغتنامه دهخدا
گره در گره . [ گ ِ رِه ْ دَ گ ِ رِه ْ ] (ص مرکب ) مشکل در مشکل . پیچیده در پیچیده . پیچیدگی : گرچه گره در گرهش کرده بودبرنگرفت ازسر این رشته پای . نظامی .در هوس این دو سه ویرانه ده کار فلک بود گره در گره . نظامی .رجوع به گره بر گره شود.
-
گره حمالی،گره فکلی
لهجه و گویش تهرانی
گره دوطرفه ، با کشیدن نخ باز میشود، مثل بند کفش
-
گره کور، گره گور
لهجه و گویش تهرانی
گور= درهم گوریده و باز نشو
-
oocyte
مامیاخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] یاختهای در تخمدان پستانداران که پس از تقسیم کاستمانی، مامه تولید میکند