کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرهافکنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گره
فرهنگ فارسی معین
(گِ رَ یا رِ) [ په . ] (اِ.) 1 - پیچیدگی و درهم شدگی نخ و ریسمان یا چیز دیگر. 2 - برآمدگی هایی از ساقه که برگ ها روی آن قرار دارند. 3 - مشکل ، گرفتاری . ؛ ~بر ابرو زدن کنایه از: رو ترش کردن ، عبوس شدن .
-
گره
دیکشنری فارسی به عربی
حزمة , حلقة , ربطة , زمجرة , عقدة , فکرة , کتلة ، أُربَة
-
گُرّه
لهجه و گویش بختیاری
gorra مقدار گیاه یا گندم چیده شده که در پنجه یک دست بگنجد.
-
گره
لهجه و گویش تهرانی
یک شانزدهم ذرع 6/5 سانتیمتر
-
گره
لهجه و گویش تهرانی
کبوتری که به محض بلند شدن از زمین شروع به معلق زدن میکند.
-
کلنگ افکنی
لغتنامه دهخدا
کلنگ افکنی . [ ک ُ ل َ اَ ک َ ] (حامص مرکب ) کلنگ افکندن . کلنگ شکارکردن . صید کردن و بر زمین افکندن کلنگ : یکی کاروان جمله شاهین و بازبه چرز و کلنگ افکنی تیزتاز.نظامی .
-
terrorism
وحشتافکنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی، علوم سیاسی و روابط بینالملل] ایجاد هراس بسیار از راه اِعمال روشهای خشونتآمیز ازجمله آدمربایی و گروگانگیری و کشتار برای دستیابی به هدفی سیاسی
-
نفاق افکنی
لغتنامه دهخدا
نفاق افکنی . [ ن ِ اَ ک َ ] (حامص مرکب ) عمل نفاق افکن .
-
نقب افکنی
لغتنامه دهخدا
نقب افکنی . [ ن َ اَک َ ] (حامص مرکب ) عمل نقب افکن . نقب زنی : نقد شش روز ازخزانه ٔ هفت گردون برده ام گر چه در نقب افکنی چل شب گران آورده ام .خاقانی .
-
نیزه افکنی
لغتنامه دهخدا
نیزه افکنی . [ ن َ / ن ِ زَ / زِ اَ ک َ ] (حامص مرکب ) عمل نیزه افکن . رمح .
-
پیل افکنی
لغتنامه دهخدا
پیل افکنی . [ اَ ک َ ] (حامص مرکب ) عمل پیل افکن : دگر ره سوی جنگ پرواز کردبه پیل افکنی جنگ را ساز کرد.نظامی .
-
شال افکنی
لغتنامه دهخدا
شال افکنی . [ اَ ک َ ] (حامص مرکب ) عمل شال افکن . || عملی است که کودکان همسایه در شب چهارشنبه سوری کنند و آن این است که شالی یا طنابی از باجه ٔ خانه ٔ همسایه آویزند و صاحب خانه چیزی درآن بندند و بالا فرستند کودک را. (یادداشت مؤلف ).
-
قباق افکنی
لغتنامه دهخدا
قباق افکنی . [ ق َ اَ ک َ ] (حامص مرکب ) به معنی هدف زنی و آن چنان باشد که چوبی چهل یا پنجاه گز طویل در میدان استاده کرده و طشت مس یا نقره و غیره بالای چوب تعبیه نمایند و سواران در عین دوانیدن اسب تیر یا تفنگ بر آن طشت می زنند و در زمان قدیم سلاطین ت...
-
فیل افکنی
لغتنامه دهخدا
فیل افکنی . [ اَ ک َ ] (حامص مرکب ) پیل افکنی . (فرهنگ فارسی معین ). عمل پیل افکن . دلیری . زورمندی . توانایی بسیار.
-
خصم افکنی
لغتنامه دهخدا
خصم افکنی . [ خ َ اَک َ ] (حامص مرکب ) دشمن اندازی . دشمن کشی : بدشمن گرائی بخصم افکنی گشاده بر او بازوی بهمنی . نظامی .ز خصم تو چون مملکت گشت سیربخصم افکنی پای درنه دلیر.نظامی .