کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرم رو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گرم آب
لغتنامه دهخدا
گرم آب . [ گ َ ](اِخ ) دهی است از دهستان دینور بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 52000گزی شمال باختری صحنه و 5000گزی خلیل اﷲ. هوای آن سرد. دارای 210 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آنجا غلات و حبوبات و قلمستان و تریاک و توتون ...
-
گرم آباد
لغتنامه دهخدا
گرم آباد. [ گ َ ] (اِخ ) ده مخروبه ای است از بخش سمیرم بالاشهرستان شهرضا. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
گرم آلت
لغتنامه دهخدا
گرم آلت . [ گ َ ل َ ] (اِ) رجوع به گرمالت شود.
-
گرم جوشی
لغتنامه دهخدا
گرم جوشی . [ گ َ ] (حامص مرکب ) محبت و اختلاط کردن . (آنندراج ) (غیاث ). اختلاط بسیار کردن . (مجموعه ٔ مترادفات ص 29). || تپاک نمودن . (آنندراج ) (غیاث ). اضطراب . بی قراری .
-
گرم جه
لغتنامه دهخدا
گرم جه . [ گ َ ج ِه ْ ] (نف مرکب ) چشمه ای که آب گرم از آن فوران کند. جائی که آب گرم از آن بجهد.
-
گرم خان
لغتنامه دهخدا
گرم خان . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است مرکز دهستان گرمخان بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد، واقع در 18 هزارگزی شمال خاوری بجنورد. سر راه شوسه ٔ عمومی بجنورد به قوچان . هوای آن معتدل ، دارای 329 تن سکنه است . آب آنجا از رودخانه تأمین میشود و محصول آن غلات و بنشن ...
-
گرم خانی
لغتنامه دهخدا
گرم خانی . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاردولی بخش قروه ٔ شهرستان سنندج ، واقع در 22000گزی جنوب خاوری قروه و 9000گزی شوسه ٔ قروه به همدان . هوای آن سرد دارای 195 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و توتون و میوه جات و انگ...
-
گرم خانی
لغتنامه دهخدا
گرم خانی . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان یک بخش هرسین شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 17000گزی باختر هرسین و 7000گزی جنوب شوسه ٔ هرسین به کرمانشاهان . هوای آن معتدل دارای 192 تن سکنه است . آب آنجا از رودخانه تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوبات و پنب...
-
گرم خو
لغتنامه دهخدا
گرم خو. [ گ َ ] (ص مرکب ) تندخو. (آنندراج ) : آن گرم خو بسوز دل ما رسیده بودخوناب این کباب بر آتش چکیده بود.ابوطالب کلیم (از آنندراج ).
-
گرم خیز
لغتنامه دهخدا
گرم خیز. [ گ َ ] (نف مرکب ) کنایه از مردم سحرخیز و زود بیدارشونده . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به گرم خیزی شود. || سبکروح و جلد و چابک و تیزرو. (برهان ) (آنندراج ) : برانگیخت پس چرمه ٔ گرم خیزبیفکند بر هندوان رستخیز. (گرشاسب نامه ).محابا رها کرد و شد ...
-
گرم خیزی
لغتنامه دهخدا
گرم خیزی . [ گ َ ] (حامص مرکب ) کنایه از زود بیدار شدن و سحرخیزی : ور سوخته ای ز گرم خیزی از سوختگان چرا گریزی ؟ نظامی .رجوع به گرم خیز شود. || جلدی . چابکی . تیزتکی : پری را میگرفت از گرم خیزی بچشم دیو درمیشد ز تیزی . نظامی .رجوع به گرم خیز شود.
-
گرم دار
لغتنامه دهخدا
گرم دار. [ گ ُ ] (نف مرکب ) غم خوار : گرمدارانت ترا گوری کنندکشکشانت در تگ گور افکنند. مولوی (مثنوی ).رجوع به گُرم شود.
-
گرم دان
لغتنامه دهخدا
گرم دان . [ گ َ ] (اِ) قسمی از میوه باشد. (آنندراج ).
-
گرم دره
لغتنامه دهخدا
گرم دره . [ گ َ دَ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تنگ گزی بخش ارول شهرستان شهرکرد، واقع در 15 هزارگزی شمال باختر ارول و 50 هزارگزی تا راه عمومی کوهستانی . هوای آن معتدل ، دارای 160 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات پشم و روغن و...
-
گرم دره
لغتنامه دهخدا
گرم دره . [ گ َ دَ رِ ] (اِخ )دهی است از دهستان لار بخش حومه ٔ شهرستان شهرکرد، واقع در 36 هزارگزی شمال شهرکرد و 6 هزارگزی راه موسی آباد به نجف آباد. هوای آن معتدل و دارای 290 تن سکنه است . آب آنجا از زاینده رود تأمین میشود. محصول آن برنج و غلات و با...